نظارت و راهنمایی آموزشی

دسته بندي : علوم انسانی » روانشناسی و علوم تربیتی
بسیاری از اندیشمندان، مشکلات راهنمایان تعلیماتی را ناتوانی در ایجاد رابطه مفید و برقراری تفاهم موثر با معلمان و مدیران ذکر کرده اند. مضافا به منظور آن که معلمان بیشتر به ارزش و مقام خود پی برده و محیط را طوری آماده سازند که دانش آموزان در هر فرصتی از توانایی های خود حداکثر استفاده را ببرند.
راهنمایان تعلیماتی که تجربه و آمادگی بیشتری در تدریس دارند سریعتر توسط مدیران و معلمان پذیرفته شده و بهتر می توانند با آنان در جهت یاددهی- یادگیری دانش آموزان ارتباط برقرار سازند.
بسیاری از اندیشمندان، مشکلات راهنمایان تعلیماتی را ناتوانی در ایجاد رابطه مفید و برقراری تفاهم موثر با معلمان و مدیران ذکر کرده اند. مضافا به منظور آن که معلمان بیشتر به ارزش و مقام خود پی برده و محیط را طوری آماده سازند که دانش آموزان در هر فرصتی از توانایی های خود حداکثر استفاده را ببرند، راهنمایان تعلیماتی بایستی نکات چندی را به قرار زیر به منظور بهبود امر نظارت و راهنمایی تعلیماتی مورد توجه قرار دهند:
۱) اهداف و فلسفه های نظارت و راهنمایی تعلیماتی را به خوبی بشناسند وکلیه معلمان و مدیران را با این اهداف و فلسفه ها آشنا سازند.
۲) کلیه مدیران و معلمان را چه با تجربه و چه کم تجربه، مورد تکریم قرار داده و به طرق مختلف به شخصیت آنان احترام بگذارند.
۳) به اظهارنظرهای مدیران و معلمان و سایر کارکنان مدرسه توجه نشان داده و پیشنهادهای سازنده آنان را به منظور بهبود آموزشی و پرورشی مدرسه لحاظ کنند.
۴) روحیه معلمان و مدیران حوزه فعالیت خود را به خوبی شناخته و در تقویت هرچه بیشتر آنان تلاش نمایند.
۵) با بها دادن به روابط انسانی که روز به روز در مناسبات انسان ها گسترش می یابد، فضای مدرسه را به فضایی سالم و صمیمی و بالنده مبدل سازند.
۶)شنونده خوبی باشند و به مسائل معلمان و مدیران به دقت گوش داده و در رفع و حل مسائل، هم از خود آنان و هم از متخصصان کمک بگیرند.
۷) صمیمی و خونگرم بوده و در جهت ایجاد رضایت خاطر معلمان و مدیران بکوشند.
۸) با نظریه های یادگیری، اصول برنامه ریزی آموزشی و درسی، روش های تدریس و به طور کل طراحی آموزشی آشنا بوده و در فرایند آموزش و پرورش مدرسه و نحوه رهبری آموزشی خود، معلمان را به استفاده از اصول و نظریه های ترتیبی ترغیب نمایند.
۹) اعتماد معلمان و مدیران را به خود جلب کرده تا آنان برای رفع نیازهای آموزشی خویش به ایشان مراجعه نموده و توصیه های آنان را با اطمینان بیشتری به کار گیرند.
۱۰) مانند هر مربی دیگری نیاز به مطالعه مستمر داشته تا از مطالب و اصطلاحات جدید در خصوص نظارت و راهنمایی تعلیماتی اطلاع یافته و خودرا در سطح مسائل جاری، علمی و حرفه ای قرار دهند.
۱۱) نقش راهنمای تعلیماتی در محیط های آموزشی باید براساس تقویت، حمایت، همکاری و یاری معلم و مدیر مبتنی باشد، نه بر صدور دستور و امریه، تا تحقق اهداف ترتیبی امکان پذیر گردد.
۱۲) تا می توانند بایستی نظرات و پیشنهادهای سازنده معلمان و مدیران را مورد استقبال گرم و دوستانه قرار داده و با استفاده از آنها در اتخاذ تصمیمات، ایشان را در ادامه همکاری و شرکت فعال در محیط های آموزشی تشویق کنند.
۱۳) نظارت و راهنمایی تعلیماتی به الگو یا روش خاصی محدود نمی گردد، از این رو راهنمایان تعلیماتی باید براساس تحقیقات و نظرات اندیشمندان و تجارب ارزنده خویش همواره راه های موثر و قاطع تری برای کار کردن مطلوب با معلمان و مدیران را جستجو کنند.
۱۴) همچنان که نظارت مداوم و اعمال کننده زیاد، آزادی عمل معلمان و مدیران را سلب می کند، همان طور هم نظارت محدود و کنترل ناکافی موجب می گردد که نیروها و منابع مفید در سازمان های آموزشی به نحو مطلوب مورد بهره برداری قرار نگرفته و در نتیجه نیل به اهداف سازمانی مشکل گردد. از این رو راهنمایان تعلیماتی باید چنان تعادلی بین نظارت و کنترل معلمان و مدیران و آزادی عمل آنان به وجود آورند که زمینه های رشد محیط های آموزشی و توسعه خلاقیت های معلمان و مدیران فراهم گردد.
۱۵) تا می توانند در اجرای طرحهای آزمایشی برنامه های درسی و ارزشیابی از وسایل آموزشی و تجویز و نمایش فنون جدید تدریس پیشگام و پیشتاز بوده تا امر نظارت و راهنمایی همچنان پویایی خود را حفظ کند.
۱۶) بایستی خدمات برجسته و کارهای ممتاز معلمان و مدیران را مورد تشویق و تقدیر قرار داده و ترتیبی اتخاذ کنند که این قبیل اقدامات به طرق مختلف به اطلاع یکایک معلمان برسد.
این کار چنان که کیمبل وایلز می نویسد ۲حسن دارد:
۱) موجب می شود تا معلمی که به اقدامات برجسته مبادرت کرده تشویق گردیده و در نتیجه کوشش های خود را افزونتر سازد.
۲) باعث می شود تا سایر معلمان و مدیران در اجرای فعالیت های مشابه و جدید تشویق و ترغیب گردند.
مقايسه نظارت و راهنمايي آموزشي سنتي و جديد از سال 1900 میلادی تا حال
قبل از سال 1900 عمدتاً نظارت و راهنمايي از طريق بازرسي اداري و رسمي مدرسه و كلاس درس به وسيله افراد غير حرفه اي و در بعضي موارد به وسيله شهروندان محلي يا مذهبي يا كميته هاي ويژه ( متشكل از افراد عادي) انجام مي گرفت. در آن زمان، بازرسي به معناي تفتيش كار معلم و نگاه تيز بينانه و منتقدانه بازرسان به برنامه هاي مختلف مدرسه، بويژه معلم بود. بازرسان همواره در صدد عيب يابي و يافتن نقطه ضعفهاي ناشي از عدم انطباق معيارهاي وضع شده در آموزش و پرورش با فعاليتهاي در حال اجراي معلم بودند. رابطه بين معلم و بازرس خشك و مستبدانه و تؤام با ترس، ظن و شك بود.
در اوايل قرن بيستم، همزمان با تحولات جديد علمي و صنعتي، مفهوم نظارت و راهنمايي در مدارس تغيير يافت. به معلمان دستورالعملهايي داده مي شد كه موظف بودند طبق آنها عمل كنند و هدف راهنمايان از بازرسي مدارس آگاهي از امر بود كه معلمان مطابق دستورات انجام وظيفه مي كنند يا خير، چون در آن زمان آموزش هنوز جنبه تخصصي نداشت و بيشتر معلمان افرادي بودند كه براي حرفه معلمي آموزش رسمي نديده بودند و مانند معلمان امروزي تحصيلات آكادميك نداشتند، بلكه فقط دوره دبيرستان را به اتمام رسانده بودند
در اواخر دهه 1920 اعتراض به تعيين برنامه درسي و روش تدريس به وسيله مديران رده بالاي آموزش و پرورش و تحميل آن به معلمان بيشتر شد. نويسندگان هدف از نظارت را راهنمايي معلمان مي پنداشتند، نه بازرسي و تعيين روشهاي تدريس و برنامه هاي درسي براي آنان. معلمان بايد افرادي حرفه اي باشند و براي حرفه اي شدن بناچار بايست به حداكثر رشد حرفه اي مي رسيدند.
در دهه 1930 بدليل تأكيد اساسي بر نظارت و راهنمايي دموكراتيك يا آزاد منشانه با معلمان به نحوي رفتار مي شد كه مجبور مي شدند از طريق اين نوع رفتار و روابط دوستانه كه غالباً بر جنبه هاي انساني تأكيد داشت، فعاليتهايي را كه راهنمايان آموزشي بر عهده آنها گذاشته بودند انجام دهند.
در دهه 1930 و 1940 كساني كه در سيستم آموزشي فعاليت داشتند بايد يكديگر را در امور آموزشي راهنمايي كرده، براي رفع مشكلات خود از تجربيات ونظريات افراد كارآزموده و مجرب استفاده نمايند، خواه آنان به طور رسمي راهنماي آموزشي باشند، خواه نباشند. در اين دوره بر مشاركت و همكاري گروهي همه كاركنان مدرسه در بهبود وضع آموزش تأكيد مي شد.
در اواخر دهه 1940 و 1950 با تأكيد بر پيشرفت كار آموزش وقت زيادي براي كمك به پيشرفت معلمان صرف مي كردند و كمتر در مورد كار آنان به قضاوت مي پرداختند. در خلال اين سالها كارهاي گروهي مشترك و روابط آزاد منشانه براي اصلاح و پيشرفت كار آموزش توسعه فراواني يافت و در همين سالها بود كه نظارت و راهنمايي در آموزش و پرورش جنبه تخصصي يافت و صاحبنظران و نويسندگان در اين زمينه آثاري را خلق كردند. در بسياري از مناطق آموزشي راهنمايان آموزشي مسئوليت توسعه برنامه هاي درسي جديد را عهده دار شدند.
در اواخر دهد 1950 ، ديگر نظارت و راهنمايي به مفهوم بازرسي، پيدا كردن نقاط ضعف معلم، حذف طرحهاي نامناسب و استفاده از روشهاي دستوري و اجراي آنها به وسيله اشخاص خاص نبود، بلكه به مفهوم بررسي و تحليل كل فرايند تدريس، يادگيري، هدفها، ابزار و وسايل، روشها، معلم، دانش آموز و محيط كار بود.
در دهه 1960 بار ديگر نقش و وظيفه راهنمايان آموزشي تغيير يافت؛ بدين معنا كه برخي از راهنمايان آموزشي خود را عامل اصلي هدايت فرايند تغيير در مدارس مي دانستند و مشكلشان پيدا كردن استراتژي مناسب براي هدايت اين تغيير بود و برخي ديگر خود را افرادي حرفه اي مي پنداشتند كه بايد مشكلات برنامه درسي و تدريس را حل كنند. راهنمايان آموزشي در تصميم گيريها يا تغيير برنامه هاي درسي به منظور اصلاح شرايط يادگيري دانش آموزان نيز با معلمان همكاري مي كردند. در نتيجه در اين دهه راهنمايان آموزشي نقشهاي چندگانه اي پيدا كردند و بالطبع معلمان در مورد نظارت و راهنمايي آموزشي دچار ابهام و سردرگمي شدند.
در اوايل دهه 1970 صاحبنظران در آثار خود عمدتاً به تجزيه و تحليل فرايند تدريس و يادگيري و همچنين گسترش مفهوم جديد نظارت و راهنمايي باليني پرداختند. در اين دهه با اينكه عواملي مانند تشكيل اتحاديه هاي معلمان در روابط بين راهنمايان آموزشي و معلمان موانعي ايجاد كرد، راهنمايان آموزشي همچنان به كار خود و حمايت از معلمان ادامه دادند.
در دهه 1980 راهنمايان آموزشي تحت عنوان معاون آموزشي مدير يا مدير برنامه كار مي كردند و در بسياري از مناطق آموزشي به علت كم اهميت شدن نقش آموزشي راهنمايان كار آنان بيشتر جنبه مديريتي پيدا كرد و مفهوم جديد مديريت آموزش مورد توجه قرار گرفت.
در حال حاضر، با توجه به دگرگونيها و تحولات بسيار در زمينه هاي مختلف علوم و تكنولوژي كه موجب تغيير روشهاي تدريس معلمان و ابزار مورد استفاده آنان گرديده است. در نظامهاي آموزشي پيشرفته، برنامه هاي نظارت و راهنمايي آموزشي بطور وسيعي به كار گرفته شده است. هدف از اين تلاشها حفظ و تداوم هماهنگي مدارس و معلمان با الگوهاي توسعه در جامعه است.
دسته بندی: علوم انسانی » روانشناسی و علوم تربیتی

تعداد مشاهده: 2314 مشاهده

فرمت فایل دانلودی:.DOC

فرمت فایل اصلی: doc

تعداد صفحات: 21

حجم فایل:92 کیلوبایت

 قیمت: 10,900 تومان
پس از پرداخت، لینک دانلود فایل برای شما نشان داده می شود.   پرداخت و دریافت فایل
  • محتوای فایل دانلودی: