بررسی میزان مسئولیت پذیری در حیطه خانواده و جامعه بین دانش آموزان دختر مدارس عادی و غیر انتفاعی
دسته بندي :
علوم انسانی »
روانشناسی و علوم تربیتی
« فصل اول »
تعاریف و مفاهیم
مقدمه
آغاز زندگي اجتماعي كودك
مهمترين مراحل تحول شخصيت اجتماعي كودكان از نظر ميد :
جامعه پذيري
عوامل يا كارگزاران جامعه پذيري
عوامل ديگر
هدفهاي جامعه پذيري
اجتماعي شدن
پاسخ به اين سؤال كه آيا انسان اجتماعي است؟
گونه هاي اجتماعي شدن
تأثیر هنجار ها بر اجتماعی شدن فرد
اهداف اجتماعی شدن
عوامل اجتماعی شدن
خانواده
روابط همالان
مدارس
رسانه های همگانی
سایر عوامل اجتماعی شدن
باز اجتماعی شدن
روشهاي پرورش مسئوليت پذيري و رشد عزت نفس
« فصل دوم »
چهارچوب عملی تحقیق
موضوع تحقیق
اهداف تحقیق
هدف کلی
هدف جزئی
طرح مسئله تحقیق
فرضیات
جامعه آماری
واحد آماری
روش نمونه گیری و حجم نمونه
روش تحقیق
تعاریف و مفاهیم
پیشینه تحقیق
مسئولیت آموزش ارزش ها وظیفه همه نیروهای تربیتی جامعه
نتایج پژوهش به شرح زیر بوده است :
« فصل سوم »
توصیف یافته های آماری
« فصل چهارم »
تجزیه و تحلیل داده ها و
آزمون فرضیات
« فصل اول »
تعاریف و مفاهیم
مقدمه
آغاز زندگي اجتماعي كودك
مهمترين مراحل تحول شخصيت اجتماعي كودكان از نظر ميد :
جامعه پذيري
عوامل يا كارگزاران جامعه پذيري
عوامل ديگر
هدفهاي جامعه پذيري
اجتماعي شدن
پاسخ به اين سؤال كه آيا انسان اجتماعي است؟
گونه هاي اجتماعي شدن
تأثیر هنجار ها بر اجتماعی شدن فرد
اهداف اجتماعی شدن
عوامل اجتماعی شدن
خانواده
روابط همالان
مدارس
رسانه های همگانی
سایر عوامل اجتماعی شدن
باز اجتماعی شدن
روشهاي پرورش مسئوليت پذيري و رشد عزت نفس
« فصل دوم »
چهارچوب عملی تحقیق
موضوع تحقیق
اهداف تحقیق
هدف کلی
هدف جزئی
طرح مسئله تحقیق
فرضیات
جامعه آماری
واحد آماری
روش نمونه گیری و حجم نمونه
روش تحقیق
تعاریف و مفاهیم
پیشینه تحقیق
مسئولیت آموزش ارزش ها وظیفه همه نیروهای تربیتی جامعه
نتایج پژوهش به شرح زیر بوده است :
« فصل سوم »
توصیف یافته های آماری
« فصل چهارم »
تجزیه و تحلیل داده ها و
آزمون فرضیات
پرسشنامه
فصل اول
مقدمه
امروز جامعه در حال پيشرفت، نيازمند افرادي مسئول و خودكفا است و آموزش مسئوليت پذيري به كودكان نيازمند جوي خاص در خانه و مدرسه است.
بایستي شرايطي فراهم كرد تا كودكان و نوجوانان، ابزارهاي نگرش و ارزشيابي پيدا كنند تا به كمك آنها بتوانند بهتر تصميم گيري كنند. تصميماتي كه آنان را در اين دنياي پيچيده به سوي زندگي بارور و رضايت بخش رهنمون كند. انسانهاي امروز بيش از بيش نيازمند پذيرش مسئوليت براي زندگي و سرنوشت خود هستند و اين امر ميسر نمي شود مگر اينكه مبناي آموزش و پرورش آنها مبتني بر افزايش درك كودكان و نوجوانان در مورد نقش خود آنها به تعيين سرنوشت و ساخت كيفيت زندگيشان باشد و براي رسيدن به اين اهداف، سعي و كوشش و برنامه ريزي دقيق لازم است.
آغاز زندگي اجتماعي كودك
همانطور كه مي دانيم انسان اجتماعي متولد شده و از زماني كه كودك به مادرش مهر مي ورزد و يا به ديگران احساس عشق ، حد و يا دشمني مي كند ، اجتماعي است . روان شناسان تربيت اوليه را در شكل گیري شخصيت كودك بسيار مؤثر دانسته اند .
فرويد اولين كسي كه نقش نخستين تربيت را در تشكيل شخصيت كودك عنوان كرد ، و جامعه شناسان را بر آن داشت تا از اين دريچه به افراد و گذشتة آنان بنگرند و به تحصيل آن بپردازند . چرا كه شخصيت هر فرد از تركيب دو زمينه فطري و اكتسابي صورت مي پذيرد . بدين معنا كه بعضي از خصوصيات زمينه وراث و ژنتيكي دارند و برخي از آنها اكتسابي است. رفع نيازهاي زيستي نوزاد و گرفتن پستان مادر و مكيدن و شيرخوردن، خوابيدن و نظاير آن، به طور غريزي و بدون آموزش صورت مي پذيرد. ولي در زمان اندك، زماني كه كودك دست خود را براي گرفتن اشياء ( خوب یا بد ، خطرناك و يا بي خطر ) دراز مي كند، وقتي كه سراپا ايستاده آهنگ راه رفتن مي كند، آموزش و پرورش اهميّت و ضرورت خود را مي نماياند، در اين موقع است كه مرحله ي يادگيري كودك آغاز مي گردد. اساس يادگيري اجتماعي كودك كه با مشكلات آموزشي نيز توأم است. از وقتي شروع مي شود كه با« ديگري »مواجه مي گردد.يعني اولين برخورد وي با افراد غير از والدينش، يا افرادي چون خودش كه تا كنون در ذهن و تصورش نبوده است.
او نه پدر و مادرش است و نه اسباب بازي، بلكه او« ديگري » و بيگانه است. كودك در نخستين برخورد و با اين« ديگري » اولين نياز اجتماعي شدن را درك مي كند . و با اين احساس « زندگي اجتماعي » وي آغاز مي گردد. در برابر اين وضع جديد مبهوت و سرگردان مي شود. نمي داند چه بكند و چه واكنشي از خود نشان دهد. بخندد ، گريه كند ، سازش نمايد و يا تسليم شود. احساس نياز اجتماعي از طرفي در« خويشتن خود » و از طرف ديگر، كشمكش دروني ايجاد مي كند و، واكنش پناه بردن به مادر را در وي مي آفريند. كودك تا چهار سالگي در مرحلة سرگرداني و تزلزل تصميم قرار دارد. تسلط بر ديگران را با همكاري با ديگران و شير را با سازش در هم مي آميزد. چرا كه هنوز يادگيري انجام نشده و تجربة اجتماعي را كسب نكرده است او بايد بعضي از بازتاب هاي اجتماعي را كه بكارگيري آنها لازمة زندگي اجتماعي است، و نيز اصول و قواعد رفتارهاي لازم و مورد قبول اجتماع را از طريق خانواده و بعضي از نهادها بياموزد.
در اين صورت كه فرد با حفظ خويشتن خود شخص اجتماعي مي شود و با جامعه و محيط اجتماعي خود روابط پيدا مي كند اين يادگيري اجتماعي به تدريج تا ۹ سالگي صورت مي پذيرد و ادامه مي يابد .
مهمترين مراحل تحول شخصيت اجتماعي كودكان از نظر ميد :
به عقيده ميد كودك طي دو مرحله شخصيت اجتماعي و خودش شكل مي گيرد كه عبارتند از مرحلة نمایشی و مرحله بازي . كودك در مرحلة نمايش نقشهاي آدمهايي كه برايش مهمند ، مانند پدر ، مادر ، برادر ، يا خواهر را ياد مي گيرد و از اين طريق نقشهاي متنوعي را به نمايش مي گذارد و خودش را در نقشهاي گوناگون مي بيند كه در آينده بخشي از شخصيت و خود اجتماعي او را مي سازند . اما در اين مرحله ، كودك هر يك از اين نقشها را به گونه اي جداگانه و بدون ارتباط متقابل آنها فرا مي گيرد . هر كودكي براي آن كه ادراك يكپارچه تر و منسجمتري از خود و جامعه اش به دست آورد ، بايد علاوه بر مرحلة نمایشی مرحلة بازي را نيز پشت سر گذارد تا به خود و شخصيت اجتماعي كاملي دست يابد . در اين مرحله ، كودك چشم انداز فراگيري از نقشهاي گوناگون اجتماعي را در قالب يك جامعيت يكپارچه و تعميم يافته به دست مي آورد و در نتيجه ، به ادراك منسجمتري از خود نيز دست مي يابد .
جامعه پذيري
همانطوريكه اشاره شد كليه عناصر جامعه (از جمله گروههاي اجتماعي، خرده گروهها و حتي كوچكترين عنصر آن يعني فرد) به طور مستمر و مداوم در حال تغيير و تحول مي باشند .
افراد جديدي كه به جامعه مي پيوندند (مثلاً نوزادان) ضرورتاً بايد با هنجارها ،معيارها، ضوابط و ارزشهاي اجتماعي و فرهنگي جامعه آشنا شده و خود را با آنها همساز و هماهنگ نمايند .فرايند و جرياني كه از طريق آن عناصر فرهنگي و اجتماعي به افراد جديد هر جامعه منتقل شده و در درون آن جايگزين مي شوند را جامعه پذيري مي نامند .
جامعه پذيري جرياني است كه الگوها ، مفاهيم اجتماعي ، ضوابط رفتاري ، زبان ، ارزشهاي فرهنگي و هنجارهاي گروهي را به افراد جامعه انتقال مي دهد .
جامعه پذيري ، در جريان زندگي اجتماعي ، فرد را با كلية مظاهر جامعه و زندگي اجتماعي هماهنگ مي نمايد و او را براي زندگي اجتماعي مهيا و مجهز مي كند .
كودكي كه در يك جامعه متولد مي شود ، از هر گونه شناخت از محيط پيرامون ( از جمله محيط اجتماعي ) تهي و خالي است . روابط او با والدين و اطرافيان ، بتدريج معيارها و مفاهيم زندگي اجتماعي را ( در ذهن ) او تعبيه مي كنند و كودك را به موجودي اجتماعي و همساز با عناصر مختلف حيات اجتماعي تبديل مي نمايند . اين جريان را جامعه پذيري مي خوانند .
جامعه پذيري در هر جامعه يا از طريق نهادها و سازمانهاي اجتماعي ، فرهنگي با برنامه ريزي و به طريقی هدفمند صورت مي گيرد ( نظير خانواده و مدرسه ) و يا به صورت خود بخودي ( غير برنامه ريزي شده ) از طريق خود فرد بدست مي آيد ( از طريق گروههاي همبازي و . . . ) .
عوامل يا كارگزاران جامعه پذيري
فرآيند جامعه پذيري در بر گيرندة تأثيرات متفاوتي است كه در طول زندگي بر فرد وارد مي آيد مهمترين اين تأثيرات عبارت است از تأثير عوامل ( كارگزاران ) جامعه پذيري یعنی افراد ، گروه ها و نهادهای مهمی که وضعیت های ساختی را ، که جامعه پذیری درون آنها رخ مي دهد ، فراهم مي سازند . چهار عامل از عوامل ياد شده يعني خانواده ، مدرسه ، گروه همسالان و وسايل ارتباط جمعي بويژه در جوامع نوين حائز اهميت مي باشند زيرا كه عوامل مذكور به طور مداوم و مؤثر بر هر كسی تأثير مي گذارند .
مدرسه عامل يا كارگزاري است كه رسماً توسط جامعه موظف به اجتماعي كردن نوجوانان در زمينة مهارتها و ارزشهاي خاصي گرديده است .
در مجموعه مدرسه ، نوجوان براي اوّلين بار تحت نظارت مستقيم كساني كه خويشاوند او نيستند قرار مي گيرد . پس از اين ديگر كودك در مدرسه به عنوان فردي مخصوص و شناخته شده محسوب نمي شود بلكه او اكنون يكي از افراد گروه دانش آموزان است و تابع همان مقررات و انتظاراتي است كه هر فرد ديگر تابع آنها مي باشد .
موفقيتها يا شكستهاي تحصيلي و چگونگي رفتار شخصي بخشي از سوابق رسمي و هميشگي فرد مي شود و كودكان مدرسه اي مي آموزند که خود را با همان معیار هایی که دیگران در مورد آنها بکار می برند ، ارزیابی کنند . مشاركت در زندگي مدرسه همچنين وابستگي و اتكاي كودكان را به خانواده كاهش مي دهد و ارتباطات جديدي با جامعه بزرگتر كه وراي خانواده قرار دارد ،ايجاد مي كنند.
عوامل ديگر
علاوه بر عواملي كه بيان شد.ممكن است مردم تحت تأثير عوامل ديگر جامعه پذيري مانند، گروههاي مذهبي، سازمانهاي جوانان و بعدها در زندگي تحت تأثير شركتها ،كلوپها، جنبشهاي سياسي و خانه هاي سالمندان ، قرار گيرند.
دنيس رانگ:توجه را به مفهومي جلب كرده است كه تحت عنوان« فراسوي جامعه پذيري انسان » ناميده است يعني اين عقيده كه ما اندكي بيش از محصول قابل پيش بيني جامعه پذيري هستیم كه بطور يكنواخت و سازگار با نظم اجتماعي آشنا شده ايم . او خاطر نشان مي سازد كه مردم غالباً احساس مي كند تحت اجبار و فشار جامعه قرار دارند كه آنچه را مايل به انجام آن نيستند ، انجام دهند و اين نشانة آن است كه جامعه پذيري كامل نيست .