«اختلالات وابسته به مواد»
دسته بندي :
علوم انسانی »
روانشناسی و علوم تربیتی
اختلالات
وابسته به مواد
اختلالات وابسته به الكل:
درك
اثرات الكل و اهميت باليني اختلالات وابسته به الكل در كار روان شناسي ضرروي است.
مسمويت با الكل سبب بروز تحريك پذيري، رفتار خشن، احساس افسردگي و در موارد نادر
توهم و هذيان ميشود. ميزان روبه افزايش و طولاني مدت الكل تحمل و انطباق بدني
شديدي ايجاد ميكند به طوريكه قطع مصرف ممكن است سبب بروز سندرم ترك شود. سندرم
ترك الكل با بيخوابي، بيش فعالي دستگاه عصبي خود مختار و احساس اضطراب همراه است.
بنابراين ضمن ارزيابي مشكلات زندگي و نشانههاي رواني بيمار درمانگر بايد اين
احتمال را مد نظر قرار دهد كه ممكن است وضعيت باليني ناشي از اثرات الكل باشد.
وابستگي به الكل و سوء مصرف آن معمولاً
الكليسم ناميده ميشود.
عواملي
كه در ميزان مصرف الكل بررسي شدهاند عبارتند از:
1-
نژاد و موقعيت:
تحقيقات نشان داده است كه بالاترين ميزان مصرف الكل متعلق به سفيد پوستان است.
ميزان ميگساري در بين سياه پوستان كمتر از سفيد پوستان و اسپانيايي تبارهاست.
2-
جنس: احتمال ميگساري
در مردها بسيار بيشتر از زنهاست. 3
3ـ منطقه و
شهرنشيني:احتمال ميگساري در مناطق بزرگ شهري و همچنين مناطق مرفه نشين بيشتر است.
3-
سطح تحصيلات: بر خلاف
الگوي مصرف داروهاي قاچاق هر چه سطح تحصيلات فرد بالاتر باشد احتمال مصرف الكل
بيشتر است.
5- عوامل
اقتصادي ـ اجتماعي: اختلالات وابسته به الكل در تمامي طبقات اقتصادي ـ اجتماعي
ديده ميشود. افراديكه ترك تحصيل كردهاند و يا سابقه مدرسه گريزي و بزهكاري مكرر
دارند بيشتردر معرض خطر سوء مصرف الكلاند.
همراه سوء
مصرف الكل اختلالات خلقي و اضطرابي ديده ميشود. حدود 30 تا 40 درصد افراد مبتلا
به اختلالات وابسته به الكل زماني در طول عمر خود واجد ملاكهاي تشخيص اختلال
افسردگي عمده ميشوند.
افسردگي در
زنان مبتلا به اين اختلال شايعتر از مردان مبتلا است. برخي مطالعات نشان دادهاند
در افرادي كه بطور توام به اختلال وابسته به الكل و اختلال افسردگي عمده هشتند
غلظتهاي متابوليستهاي دو پامين و GABA در مايع مغزي نخاعي CSF
پايينتر است.
بسياري از
افراد الكل را به منظور رفع اظطراب مصرف ميكنند. هر چند ابتلاي تؤام اختلالات
وابسته به الكل و اختلالات خلقي بطور نسبتاً وسيع شناخته شده است. اما كمتر كسي ميداند
كه شايد 20 تا 50 درصد همه افراد مبتلا به اختلالات وابسته به الكل واجد ملاكهاي
تشخيصي يك اختلال اضطرابي هستند. فوبيها و اختلال P anic
بخصوص تشخيص هاي تؤام شايع در اين بيماران هستند.
مصرف الكل
ميتواند در درصد بالايي از خودكشيها مؤثر باشد. عواملي كه خودكشي بيماران مبتلا
به اختلالات وابسته به الكل ربط داده شدهاند
عبارتند از: وجود دوره افسردگي همزمان، سيستم حمايت رواني ـ اجتماعي ضعيف، وجود يك
اختلال طبي جدي همزمان، بيكاري و تنها زندگي كردن.
در بحث سبب
شناسي اختلالات وابسته به الكل در واقع همچون همه اختلالات رواني ديگر احتمالاً
گروه ناهمگني از فرآيندهاي بيماري را در برميگيرند در هر فرد خاص عوامل رواني ـ
اجتماعي، ژنتيك يا رفتاري ممكن است مهمتر از عوامل ديگر باشد شامل:
1- سابقه
كودكي: محققين در سوابق كودكي كه بعدها مبتلا به اختلالات وابسته به الكل ميشوند
و نيز در كودكاني كه بدليل ابتلاي يك يا هر دو والد در خطر ابتلا به اختلال وابسته
به الكل قرار دارند چندين عامل را شناسايي كردهاند. يافتهها حاكي از آن است كه
برخي از كاركردهاي زيستي قابل توارث مغز ممكن است شخص را براي اختلال وابسته به
الكل مستعد ميسازد.
2- نظريات
سايكو ديناميك: نظريات سايكوديناميك در مورد اختلالات وابسته به الكل به فرضيههاي
مربوطه به سوپر ايگوي كاملاً تنبيهگر تثبيت در مرحله دهاني متمركزاند. بر طبق
نظريه روانكاوي افرادي كه سوپر ايگوي سختگيري دارند و خود تنبيهگر هستند براي
كاستن از استرس ناخودآگاه به الكل روي ميآورند.
3ـ نظريات
فرهنگي ـ اجتماعي: برخي از زمينههاي اجتماعي شخص را به افراط در الكل ميكشانند.
خوابگاههاي دانشجويي و پايگاههاي نظامي دو نمونه از مكانهايي هست كه در آنها مصرف
افراطي و فراوان الكل اغلب بهنجار و از نظر اجتماعي مقبول تلقي ميشوند. برخي
گروههاي فرهنگي و قومي در مورد مصرف الكل بيش از گروههاي ديگر محدوديت دارند. براي
مثال آسياييها و پروتستانهاي محافظه كار كمتر از پروتستانهاي ليبرال و كاتاليكها
الكل مصرف ميكنند.
4-
عوامل رفتاري و
يادگيري: عادات مشروب خوري درون خانواده به مصرف الكل تأثير ميگذارند ولي تحقيقات
نشان ميدهد كه اين عادت كمتر از آنچه كه قبلاً تصور ميشد تأثير مستقيمي در بروز
اختلالات وابسته به الكل دارد. از ديدگاه رفتاري جنبههاي تقويت مثبت الكل ميتواند
در فرد احساس رفاه و سرخوشي ايجاد كند و ترس و اظطراب او را كاهش دهد، كه اين خود
فرد را به مصرف بيشتر الكل تشويق ميكند.
4- عوامل
ژنتيك و ساير عوامل زيستي: دادهها موقتاً حاكي است كه حداقل در برخي انواع
اختلالات وابسته به الكل يك جز ژنتيك وجود دارد. ( مطالعات مربوط به بستگان و
دوقلوها ).
تأثير الكل
بر مغز، در زمينههاي رفتاري و خواب ميباشد. هر چند مصرف الكل در هنگام شب
معمولاص موجب تسهيل به خواب رفتن ميشوند اما اثرات نامطلوبي بر ساختار خواب ميگذارد با كاهش مرحله خواب REM ،
كاهش خواب عميق ( مرحلهها ) و افزايش انقطاع خواب ميشود. بنابراين الكل به
خوابيدن كمك نميكند.
فهرست :
اختلالات وابسته به الكل
وابستگي به سوء مصرف الكل
علائم مسموميت با الكل
درمان براي دليريوم ترك الكل
اختلال سايكوتيك ناشي از الكل و درمان
اختلالات وابسته به آمفتامين يا شيشه آمفتامين
اختلالات وابسته به حشيش
اختلالات وابسته به كوكائين
پيوست:
منابع
-
محتوای فایل دانلودی:
فایل ورد