كارآموزي در شهرداري مركز شهرستان كرج
دسته بندي :
کارآموزی »
گوناگون
دانلود كارآموزي در شهرداري مركز شهرستان كرج
فرمت فایل: ورد قابل ویرایش
تعداد صفحات: 123
عناوین بخش ها و بخش هایی از متن
بخش اول
ساخت هاي ثابت و واحدهاي آزاد (گونه گوني ها در ساختمان سازي)
پيشگفتار
در دسامبر 1964 در اتحاديه معماران هلندي پيشنهادهايي شد كه طرح كلي و روشي براي طراحي مسكن تطبيق پذير با استفاده از ساخت ثابت (نگهدارنده Support) و واحدهاي آزاد (واحد جدا شدني Detachable Unit) را نشان ميدهد .
در اين گروه هم معماران و هم مجريان ساختمان و توليد كنندگان قطعات ساختماني ، سرمايه گذاران ، پيمانكاران و شركتهاي خانه سازي نيز مي باشند . به دلايلي چند هلند را مي توان آزمايشگاهي براي بررسي راه حل مشكلات خانه سازي انبوه در سراسر دنيا به حساب آورد . اين گروه هلندي روشي را براي طراحي ارائه ميدهد كه نتيجه آزمايشها و شرايط خاص مي باشد .
چون تراكم جمعيت كشور زياد بود و با وجود سنت قدرتمند شهرنشيني تقريبا ناممكن بود كه مسئله ساختمان سازي را چون امري كاملا مجزا به حساب آورد . بنابراين معماران تصميم به صنعتي شدن ساختمانها گرفتند ولي هنوز معلوم نبود كه اين تفكر مقرون به صرفه نباشد .
معماران بنيانگذار پذيرفتند كه از مفهوم «ساخت ثابت» به عنوان يك فرضيه عملي ديگر براي تحقيقات بيشتر استفاده شود . اساس فرضيه ساخت ثابت و واحدهاي آزاد آن بود كه شخص مصرف كنندة خانه در توليد آن مشاركت يا نظارت داشته باشد . چنين پنداشته مي شد كه نقص توليد انبوه ، همان عدم مشاركت مصرف كننده در روند خانه سازي است . در واقع هم در خانه سازي انبوه اصل مهم به مفهوم فني و سازماني آن اين است كه مصرف كننده نقشي در تصميم گيري ندارد . از سوي ديگر در مفهوم «ساخت ثابت» مبناي كار اينست كه مسكن به هر شكل و هر اندازه كه باشد ، هميشه محصول دو حوزة مسئوليت و تصميم گيري است . بخشي از ساختار شخصاً در اختيار ساكن خانه است كه مي تواند آن را به دلخواه تغيير دهد و تبديل كند امّا بخش ديگر به يك زير ساخت عظيم تري تعلق دارد ، كه فرد دربارة آن نمي تواند تصميم گيرد بلكه بايد از قوانين و قراردادهاي گروه بزرگتر (چه در حد همسايگي باشد يا مقامات محلي) پيروي كند .
اين دو حوزة تصميم گيري را هميشه و همه جا مي توان تشخيص داد . حتي آنها كه صاحب خانه ويلايي نيز هستند بايد زير ساخت خيابانها ، خدمات و مقررات حوزه بنديها و غيره را بپذيرند . آنچه محيط خود مي نامند محصول يك زمينه طبيعي و اجتماعي بزرگتري است كه افراد در آن مشاركت دارند . در طول تاريخ اين تعادل بين فرد و جمع در اشكال بيشماري تجلي يافته است .
مفهوم ساخت ثابت ، بازشناسي سنت ديرينه اي است در مورد بازتاب خصوصيات اساسي در محيط ظاهري و بدين معني ابداع جديدي به حساب نمي آيد . ولي به هر جهت اين مفهوم با مفهوم خانه سازي انبوه كه در اين قرن به يكسان مورد توجه متخصصان و دولتمردان ، در تلاششان براي دنيا بهتر بوده ، در تضاد است .
در مفهوم ساخت ثابت توليد خانه مشابه ساير كالاهاي صنعتي نخواهد بود بلكه مصرف كننده نيز در روند توليد آن دخالت دارد . اما اين دخالت در چهارچوب بزرگتر خدمات و زير ساختهاي اجتماعي انجام مي پذيرد . اگر اين فلسفه در مورد خانه سازي انبوه در محيط متراكم شهري پياده شود ، مفهوم «ساخت ثابت» تبديل به يك موجوديت مادي مي گردد .
در اينجا ديگر نمي شود خانه سازي ويلايي و قطعات مجزا را در نظر گرفت ، بلكه بايد ساختهاي وسيعتر ، خواه مرتفع و خواه كم ارتفاع را مد نظر داشت . كه چندين واحد مسكوني را در خود جاي داد . اتحاديه معماران سعي كرده است افراد در اين ساختهاي وسيعتر همان قدر حق انتخاب داشـته باشـند كه در خـانه هاي ويـلايي
داشتند .
ساخت ثابت به هر ساختماني گفته مي شود كه چندين واحد مسكوني قابل تطبيق با نيازها و خواسته هاي متغير مصرف كنندگان در طول زمان را در خود جاي دهد . اين مسئله اي است كه در زمينه خانه سازي هلندي بايد با آن روبرو شد . در واقع اين مسئله در هر كجا كه عدة زيادي بايد از فضاي محدود و كوچكي استفاده كنند وجود دارد و بايد با آن مقابله شود . اين يك نمونه بارز از مسئله شهرنشيني است .
از ابتداي امر اميد مي رفت كه طرح ساخت ثابت برخي از مشكلات سنتي مربوط به طراحي خانه سازي انبوه را حل كند . روند طراحي در خانه سازي انبوه بر اساس نقشه يك واحد يا نقشه يك طبقه انجام مي گيرد . وقتي واحد طراحي شد ، از تكرار آن ، ساختمان بزرگتر به دست مي آيد . در شرايطي كه هزينه ما بايد به حداقل برسد و ضوابط و آيين نامه هاي دولتي بايد مراعات گردد و همچنين تقسيم فضا و نواحي سودمند بايد در يك سطح محدود صورت گيرد . نقشه طبقه مبنا هميشه محصول و نتيجه توافق و مذاكرات پيچيده ميان معمار ، صاحبكار ، مهندس ساختمان و ديگر دست اندركاران اين حرفه است . در حقيقت سعي بر اين است كه مقشه اي قابل قبول به دست آيد تا تكرار مداوم آن منطقي باشد . ولي در طراحي ساخت ثابت ، نقشه نهايي از پيش تعيين نشده است .
ساخت ثابت در عين حال بايد بتواند مسكنهايي را در خود جاي دهد كه با ضوابط معمول خانه سازي در هر جامعه منطبق باشد . مسائل مربوط به محدوديت منابع ، بودجه و فضا در اين حالت هم به قوت خود باقي است . تطبيق پذيري و قابليت گونه گوني بايد بي آنكه نياز به كوشش زياد يا خبرگي فني ساكن خانه باشد ، بيشترين حق انتخاب را در اختيار كساني بگذارد كه دست آخر در بناهاي مبتني بر ساخت ثابت سكونت مي گزينند .
جنبه مهمي هست كه بايد در طراحي ساخت ثابت و واحدهاي آزاد مدنظر قرار گيرد . وقتي ما ساخت ثابت را طرح مي كنيم ، فرض مي گيريم كه واحدهاي آزاد آن جداگانه طراحي و توليد مي شوند . بدين ترتيب دو روند توليد متفاوت وجود دارد :
روند توليد ساخت ثابت .
روند توليد واحدهاي آزاد .
براي استفاده از چند راه و روش بايد چند كلمه اي دربارة سرشت اين روش گفته شود . روند ارزيابي بايد به آزمون اين نكته بپردازد كه چه امكاني در يك ساختار داده شده است . (مثلاً نقشه هاي نهايي طبقات) در برابر وضع مطلوب (مثلاً ضوابط مشخصاً تعيين شده) وجود دارد . در اين روش اساساً مجموعه اي از عمليات را در اختيار ميگذارد كه در موقعيتهاي روبه پيچيدگي بيشتر امكان چنين مقايسه اي رافراهم
سازد .
براي مثال فرض كنيم كه عرض يك دهانه (يك تير يا فاصله دو ستون اصلي) را مي دانيم ، چند سوال پيش مي آيد .
در اين عرض چه تركيب بنديهاي فضايي يا عملكردي مناسبي مي توانيم داشته باشيم ؟
در قسمت به خصوصي از يك ساختار چه نوع فعاليتي امكان پذير است ؟
به عكس با دادن مناسبات لازم بين كاركردها ، چه عرض دهانه اي مي تواند در چهارچوب محدوديت هاي فني و مالي ، راه حل مطلوب را در اختيار بگذارد ؟
در چه قسمت به خصوصي از يك ساختار مي توان فعاليتهاي ضروري مورد نظر را قرار داد ؟
هر عمليات ، در اين روش سرانجام به يك سري جوابهاي گوناگون مي رسد . اين جوابها ما را در تصميم گيري در مراحل مختلف اين روند ياري مي دهد و نيز مسير حركت بعدي را مشخص مي سازد . اين جوابهاي مختلف را گونه گوني مي ناميم .
براي مقايسه گونه گوني هاي يك عمليات با گونه گوني هايي كه از عمليات ديگر به دست مي آيد ، بايد به طريق منظم عمل كنيم و الگويي كلي براي كار داشته باشيم . به عبارت ديگر طريقه تفسير گونه گوني ها و نيز نتيجه آن بايد به قاعده در آيد تا از هر گونه سردرگمي جلوگيري شود . با توجه به مسائلي كه ما در روند طراحي مطرح مي كنيم ، عمليات اين روش ممكن است گيج كننده باشد .
بعنوان مثال ، وقتي يك شكل ظاهري خاص را انتخاب مي كنيم ، آيا مي دانيم كه تاثير اين انتخاب بر امكانات بالقوه اين طرح چه خواهد بود !
يا وقتي مي خواهيم يكي از اين امكانات را تسهيل كنيم ، چه شكلي جوابگوي آن است ؟ وقتي اين سؤالات براي يك نفر پيش آيد و مسئله نيز زياد پيچيده نباشد ، ممكن است جواب صحيح به او الهام شود بدون اينكه شخص نيازي به يك تحليل منضبط داشته باشد يا لازم باشد با سايرين تماس گيرد ولي اگر چندين نفر در يك طرح دخيل باشند يا اينكه مسئله پيچيده باشد يا اگر لازم آيد كه ضوابط و قوانين مربوط مشخص تر شود ، به روشهاي تحليل دقيق و مدونتري احتياج داريم . به طور كلي در موارد زير استفاده از يك روش نظام يافته ضروري به نظر مي رسد :
اول) در صورتي كه چندين نفر با سليقه ها و تخصصهاي متفاوت بايد در مورد يك كار نظر بدهند .
دوم) هنگاميكه كيفيات يك طرح بايد به صورت ضوابط و قواعد كلي دسته بندي شودتا افراد دخيل در كار بتوانند آن را درك كنند و در مورد آن تصميم گيرند .
سوم) وقتي كه بايد در هر مرحله به چندين جواب رسيدتا در مرحله بعدي در
مورد آنها تصميم گيري شود .
چهارم) در صورتيكه چندين نفر به صورت مستقل ، ولي همزمان و هماهنگ روي يك پروژه كار كنند .
پنجم) هنگاميكه چند نفر بايد مستقلاً ولي به صورت زنجيره اي پشت سر هم و هماهنگ فعاليت كنند به عبارت ديگر در اين كار روند طراحي به روند تصميم گيري در مورد اشكال فيزيكي تبديل شده است .
اين تصميم گيري بايد توسط افراد مختلف ولي به طور هماهنگ انجام پذيرد . براي رسيدن به اهداف زير بايد روشي رسمي و قراردادي براي اين كار تدوين شود .
الف) ثبت تصميمات اتخاذ شده .
ب) ارزيابي اين تصميمات از نقطه نظر كاربرد ، سهولت تكميل و ميزان هزينه اي كه لازم دارد . بدون اين قراردادها نه ارتباط اين با يكديگر امكان پذير است و نه دستيابي به يك روند ساختماني .
در طرح يك ساخت ثابت چه مسائلي وجود دارد ؟
وقتي از مفهوم ساخت ثابت استفاده مي كنيم فرض مي گيريم كه در تصميم گيري حداقل دو شركت كننده وجود دارد كه مستقلاً و يكي پس از ديگري عمل مي كنند . اولين شركت كننده طراح ساخت ثابت است كه زير بناي اصلي را تهيه مي كند و سپس ساكن خانه است كه در يك روند مستقل واحد مسكوني به وجود مي آورد .
اين مسئله اي است كه در بالا به آن اشاره كرديم (منظور دو شركت كننده اي است كه مستقلاً و يكي پس از ديگري عمل مي كنند) .
مسئله دوم هماهنگي با طرح واحدهاي آزاد است . واحدهاي آزاد و ساخت ثابت در دو روند جداگانه ولي موازي طرح مي شوند اين دو روند ممكن است همزمان صورت گيرد .
طراح ساخت ثابت در يك چهارچوب اجتماعي عمل مي كند كه در آن كار او از چندين لحاظ ارزيابي خواهد شد :
اول) ضوابط مورد قبول عمومي در مورد يك واحد مسكوني مناسب .
دوم) ضوابط خاص مشتري ، يعني كسي كه روي ساختار سرمايه گذاري مي كند يا آن را كامل مي سازد تا براي فروش يا اجاره در اختيار افرادي ناشناس قرار دهد .
پس حداقل سه دست اندركار وجود دارد
1) طراح 2) دولت 3) مشتري
بنابراين اينسه،بايد اصول و ضوابط تعيين شده اي را بپذيرند تا بدان وسيله بتوانند كاربردهاي مختلف يك ساخت ثابت را ارزيابي كنند . و بالاخره طرح يك ساخت ثابت با چندين متخصص فني نيز سروكار دارد كه عبارتند از معمار ، مهندس سازه ، بنا، مهندس برق ، مهندس مكانيك ، مهندسين تاسيسات بهداشتي و حرارت و برودت.
مانند هر ساختمان ديگري اين افراد بايد در رشته هاي مختلف فعاليت خود را با يكديگر يكپارچه سازند ، ولي در اين حالت آنها در چهارچوب بودجه فضاي محدودي عمل مي كنند . و در عين حال بايد به طرحي انعطاف پذير برسند . حال اگر نقشه از قبل تعيين شده اي موجود نباشد ، بايد وسيله ديگري وجود داشته باشدكه خدمات آنها را هماهنگ كنند .
بخش دوم
«گزارش از ساختمان با قطعات پيش ساخته »
شيخ بهايي پايين تر از همت و بالاتر از چهارراه ASB ابتداي پل پلاك 2
قطعات پيش ساخته همانطور كه از نامش پيداست در كارخانه ساخته مي شود و در محل نصب مي گردد طريقه نصب اين قطعات به روشهاي مختلف مي باشد .
در بعضي موارد بوسيله پيچ و مهره به يكديگر متصل مي شوند . در برخي ديگر از موارد توسط پرچ به هم متصل مي گردند كه پرچ ايجاد سروصداي زيادي مي كند و بيشترين استفاده پرچ در پلها مي باشد .
برخي ديگر از قطعات پيش ياخته به صورت كام وزبانه داخل هم مي روند .
در تهران كارخانه اي كه قطعات پيش ساخته توليد مي كند نبش خيابان تهرانسر مي باشد .
در تبريز نيز كارخانه بزرگي وجود دارد كه آن نيز به توليد قطعات پيش ساخته ميپردازد .
در كل شهر تهران دو خانه وجود دارد كه كليه مصالح آن قطعات پيش ساخته ميباشد و آن دو نيزدرخيابان جلال آلاحمد روبروي بازار بزرگ تره بار قزل قلعه واقع
گرديده است .
اكنون در خيابان شيخ بهائي ساختماني در حال احداث است كه تير و ستون آن از نوع پيش ساخته اجرا مي شود .
خوبست به شرح كليات ساختمان بپردازيم . طبق نقشه در زميني كه ملاحظه ميكنيد سه برج ساخته مي شود كه هر كدام از برجها داراي 34 طبقه مي باشد كه حدود 12 متر آن زير زمين قرار دارد .
يعني در حدود 4 طبقه از برج زير سطح مبنا يعني زير سطح صفر صفر مقرر گشته و 30 طبقه از برج روي سطح مبنا يعني روي سطح صفر صفر قرار دارد .
بخش سوم
توضيحات كلي درباره گذراندن كارآموزي در شهرداري مركز شهرستان كرج
براي هر نقشه دستور نقشه اي صادر مي گردد كه در آن مشخصات كل ساختماني كه قرار است احداث شود مقرر گشته بعنوان مثال :
مساحت زير زمين ------ مساحت طبق اول ------ مساحت طبقه دوم -------
مساحت طبقه سوم ----- مساحت خرپشته ------- به منظور استفاده مشخص گرديده است .
همچنين ميزان عقب نشيني ساختمان را هم مشخص كرده است . در سطر بالاي دستور نقشه مشخصات مالك پلاك ثبتي مثلا 3015/163 كه عدد 3 رقمي پلاك اصلي و عدد 4 رقمي پلاك فرعي مي باشد . پلاك ثبتي اصلي مشخص كننده منطقه ساختمان است (163 مربوط به منطقه فرديس است)
همچنين نوع بنا اين كه تجاري – مسكوني – انباري مي باشد مشخص مي گردد . در پشت دستور نقشه هم يك سري مطالبي چاپ گرديده كه مربوط است به تاييد نقشه و آن مطالب چنين است .
حداكثر ارتفاع مفيد پيلوت 20 متر مي باشد .
حداكثر شيب پاركينگ 15% تعيين مي گردد . كه شروع آن مي بايست در حريم ملك باشد .
حداقل عرض ورودي پاركينگ 3 متر و حداقل ارتفاع ورودي پاركينگ 85 متر و حداكثر 2.20 متر مي باشد (دسترسي به پاركينگ از گذر با عرض كمتر مجاز است) .
احداث هر گونه پيش آمدگي در خيابانها مجاز نمي باشد .
احداث سرايداري در پيلوت همكف ساختمان بلامانع مي باشد ليكن مساحت آن جزء زير بنا محسوب مي گردد .
مشاعات ساختمان در هر طبقه حداكثر 10% مساحت زير بنا در هر طبقه بعنوان ضخامت ديوارها و مساحت قفسه ، پله براي اراضي كمتر از 200 متر مربع حداكثر 12 متر مربع و براي اراضي بيش از 200متر مربع حداكثر 15 متر زير بنا محسوب نخواهد شد .
توضيح 1)در صورت احداث آسانسور براي ساختمانهاي بيش از 3 طبقه قفسه آسانسور حداكثر با مساحت 4 متر مربع جز زير بنا محسوب نخواهد شد .
توضيح 2) مساحت حياط خلوتها و نورگيرها در صورتي كه بر طبق ضوابط ذيل
انجام شود جز زير بنا محسوب نخواهد شد .
الف)مساحت نورگيرها براي اتاقهاي نشيمن ، خواب، نهارخوري و فضاهاي اصلي حداقل 12 مترمربع با عرض حداقل 3 متر و مورد فوق براي زمينهاي كمتر از 200 مترمربع معادل 6% مساحت كل زمين جزء زير بنا محسوب نمي گردد .
ب)مساحت نورگيرها براي سراسر آشپزخانه و انبار حداقل 6 متر مربع و براي زمينهاي با مساحت كمتر از 200 متر مربع معادل 3% مساحت كل زمين جز زير بنا محسوب نمي شود .