اثرات ميدانهاي مغناطيسي بر روي انسان
دسته بندي :
فنی و مهندسی »
برق، الکترونیک، مخابرات
عنوان مقاله: اثرات ميدانهاي مغناطيسي بر روي انسان
قالب فایل: WORD
فهرست مطالب:
1- انسان در ميدان الكترومغناطيسي
2- اثرات ميدانهاي الكتريكي و مغناطيسي
* بخشی از ابتدای مقاله:
1. انسان در ميدان الكترومغناطيسي
از نظر ميدان الكترومغناطيسي، انسان از مواد گوناگوني تشكيل يافته است. از طرفي همة مواد تشكيل دهندة انسان خنثي نيستند. سلولهاي عصبي، مراكز كنترل حركت قلب و … از جمله نقاطي است كه خنثي نيستند و هميشه داراي ميدان الكترومغناطيسي ميباشند. عصب در حال سكون تنها داراي ديپل الكتريكي DC است، ولي به محض تحريك پلاريتة آن عوض ميشود و سيگنال الكتريكي متغيري با سرعتهاي متفاوتي كه تا به 100 متر بر ثانيه ميرسد، انتقال مييابد. بنابراين طبق قانونهاي ماكسول ميدان الكترومغناطيسي توليد و منتظر ميشود. قلب حركت خود را با دو گره عصبي انجام ميدهد. اين دو گره با پخش ميدان الكتريكي به ماهيچههاي قلب، حركت پمپ گردش خون بدن را كنترل ميكند. طيف فركانس اين دو گره در حالت نرمال معمولاً 0 تا 30 هرتز است و چگالي انرژي به ترتيب در فركانسهاي 1، 0، 6 و 18 هرتز است يعني در انسان از نظر الكترومغناطيسي به ازاي مواد مختلف خنثي M(i)هاي مختلفي وجود دارد. انديس I شاخص مواد خنثي سازندة بدن است. علاوه بر اينها تاثير ميدان بر روي مراكز باردار مطرح است.
شناخت پارامترهاي مختلف هر جزء بدن هنوز مراحل اوليه خود را ميگذراند و از نظر حساسيت فركانسي چندان آزمايش نشده است. اغلب اندازهگيريها با فركانسهاي 13/27 مگا هرتز، 450 مگاهرتز، 45/2، 4/9 و 64 گيگا هرتز انجام شده است كه آن هم نه به دليل حساسيت خاصي در جايي از بدن نسبت به اين فركانسها است بلكه براي اين كه از قوانين FCC[1] تبعيت ميكند.
فعلاً ازدياد دماي اجزاي بدن ناشي از برخورد ميدان الكترومغناطيسي شاخص رفتار ميدان است. ازدياد دماي بدن عمدتاً ناشي از گرم شدن ماهيچهها در مقابل موج است. بدين ترتيب كه اپسيلون يا سيگما ماهيچهها، انرژي الكترومغناطيسي را به صورت حرارت در خود ماهيچه تبديل و تلف ميكند. (اپسيلون ميزان پلاريزاسيون الكتريكي يا ميزان ذخيرة انرژي الكتريكي در عضله است و سيگما ضريب هدايت ميباشد كه متناسب با فركانس تغيير ميكند.)
طبيعي است كه هر جزء بدن با توجه به مواد تشكيل دهندة خاص آن و همچنين جهت و فركانس موج اعمال شده، جذب ويژة خاصي دارد. در نتيجه اجزاي بدن در مقابل موج، افزايش دماي متفاوتي از خود نشان ميدهند. چون اثر موج روي هر جزء به تنهايي قابل اندازهگيري نيست، بنابراين بدن را با توجه به عضلههاي گوناگون به صورت بلوگهاي متفاوتي در نظر ميگيرند و سپس ميزان جذب الكترومغناطيسي را اندازهگيري ميكنند. ميزان جذب تابعي است از نحوة برخورد موج و نوع جزء بدن. بنابراين بهتر است با توجه به ميزان افزايش كلي دماي بدن يك جذب متوسط براي بدن مطرح شود.
[1]. Federal Communication Comission