امام علي(ع) از نگاه ديگران
دسته بندي :
علوم انسانی »
معارف اسلامی
عنوان مقاله: امام علي(ع) از نگاه ديگران
قالب فایل: WORD
فهرست مطالب:
● جرج جرداق
● جبران خليل جبران
● شبلي شميل
● ميخائيل نعيمه
● کارلايل
● لامنس
● مادام ديالافوا
● پطروشفسکي
● زمخشری از علمای اهل سنت
● نرسين
* بخشی از ابتدای مقاله:
اين بار به جاي اينكه قلم ناتوانمان را براي توصيف و تعريف اماممان به تقلا بيندازيم و در آخر شرمنده دلمان و آن حضرت شويم، از كلام و نگاه ديگران علي (ع) را مي بينيم و مي خوانيم....از نگاه آنان كه با او هم دين و هم آيين نيستند...اما حقيقت را يافته اند.شايد ما هم اماممان را بهتر بشناسيم.
"جرج جرداق"
جرج جرداق مسيحي، نويسنده معروف لبناني در کتاب " صوت العدالة الانسانية " درباره علي ( ع) چنين مي نويسد: اي دنيا چه مي شد اگر همه نيروهايت را در هم مي فشردي و دوباره شخصيتي مانند علي با آن عقل، قلب ، زبان و شمشير نمودار مي کردي؟"
- " اما علي، ما را نمي رسد جز آن که او را دوست بداريم و به او عشق بورزيم، چه او جوانمردي بس عاليقدر و بزرگ نفس بود، از سرچشمه وجدانش خير و نيکي مي جوشيد، از دلش شعله هاي شور و حماسه زبانه مي زد، شجاع تر از شير ژيان بود ولي شجاعتي ممزوج با لطف و رحمت و عواطف رقيق و رافت...
آيا از فرمانروايى خبر دارى كه خود نان سير نخورد زيرا كه در كشور او كسانى يافت مىشدند كه با شكم سير نمىخوابيدند و جامه نرم نمىپوشيدند؟! (زيرا در ميان ملت كسانى بودند كه لباس خشن و درشت مىپوشيدند ) و درهمى را اندوخته خود نساخت؟ و به فرزندان و ياران خود هم وصيت كرد كه غير از اين راه و روش نپيمايند. برادر خود را به خاطر يك دينار - كه بدون حق از بيت المال طلب مىكرد - مورد بازخواست قرار داد و پيروان و فرمانداران خود را به خاطر يك گرده نان كه به عنوان رشوه از ثروتمندى گرفته و خورده بودند، تهديد كرد و به محاكمه و دادگاه كشانيد.
نزد حقيقت و تاريخ يكسان است او را بشناسى يا نشناسى. تاريخ و حقيقت گواهى مىدهند كه او وجدان بيدار و قهار، شهيد نامى، پدر و بزرگ شهيدان، على بن ابى طالب، صوت عدالت انسانى، شخصيت جاويدان شرق است ! اى جهان چه مىشد اگر هر چه قدرت و قوه دارى به كار مىبردى و در هر زمان عليى با آن عقلش، با آن قلبش، با آن زبانش، و با آن ذوالفقارش، به عالم مىبخشيدى؟ !
در کوفه غافلگير و کشته شد، شدت عدلش موجب اين جنايت گرديد!... پيش از مرگش درباره قاتل خود گفت:" اگر زنده ماندم خود مي دانم و اگر درگذشتم کار به دست شماست، اگر درگذريد به تقوا نزديک تر است!..."