بررسی گذري بر تاريخ دانشگاه

دسته بندي : علوم انسانی » تاریخ و ادبیات
دانلود تحقیق درباره گذري بر تاريخ دانشگاه
تعداد صفحات:33
نوع فایل: word (قابل ویرایش)

روزي روزگاري في ما بين دهه ي 80- 79 مكاني دانشگاه نام در مكاني چاله سرخه نام بنا گرديد كه در سنه هاي اول حاكمي عادل و دانا بر اين بنا حكومتك مي راند مظاهري نام .
سربازان اين بنا را اهالي شهر ، دانشجو خواندني و كمي با ايشان حضرت را ندندي كه طي گذشت سنه هاي بعدي اين خصومت رخت بر كندي و جاي خود را به محبت و دوستي في ما بين اهالي و دانشجو دادندي .
پس از سپري شدن سنه هاي اول ، حكومت بدون هيچ جنگ و جدالي تغيير يافت و مردي شجاع و دلير و دانشجو دوست كه كوله بار علم طبابت را بر دوش خود حمل مي كرد به مسند حكومت نشست و با سعي و تلاش بي وقفه ي خود آن بنا را آباد نمودندي البته بدون دار و درخت و به روش نوين مديريت .
حضور اين حاكم جديد عادل باعث شدندي كه با جنگهاي نسبتا بلند رشته هاي فراواني را به تسخير اين دانشگاه در آورندي و بالتبع كيسه هاي زر فراواني نيز وارد خزانه ي دانشگاه شدندي كه حاكم را وادار كردندي كه به مكاني ديگر فكر كردندي . آري بعد از كش و قوس هاي زياد در مكاني پشت رشته كوهي كه اهالي آن را بوجه ناميدندي در نصفم آذر 84 تأسيس گردندي اين دانشگاه شرقا به بيابان ، غربا به بيابان ، شمالا به بيابان و جنوبا نيز به بيابان هاي قاره ي كمره ( خمين ) منتهي مي شود .
البته اين مكان در روياي ماكتي طبقه ي بالاتر از سوم بسيار زيبا بودندي يا حداقل مي شود گفتندي كه از مكتب خانه ي قبلي كه به تسخير قوم سماء به پادشاهي مهندس بن قيصر در آمد ، زيباتر بودندي و به قول يكي از بچه هاي راستگوي ! رشته ي عمران صد ديناري بيشتر هزينه براي ساخت اين دانشگاه نشده استندي ؟ !
و اما چند وزير شمس بزرگ يا معاونه كردندي كه مجبوريم وزير اول را وزير آموزش معرفي كردندي چون با حاكم رابطه اي رياضي داشتندي او را خسروي نام خواندندي كه فرديست مدبر و به دور از حاشيه .
وزير دوم را بهتر است داروغه ي مالي بناميم كه به گفته مورخين دستور داده براي دانشجو جماعت جيب ندوزندي مي گوييد چرا ؟ چون خير و صلاح دانشجو را خواستندي تا دانشجو دل به جيب خود نبندندي كه او را هاشمي نام گويندي .
يكي ديگر از وزرا كه بيشتر دست در كار پژوهش بردندي خليلي استندي كه فردي است كه مورد علاقه ي بيشتر دانشجويان حسابداري بودندي كه مي گويند وي فرديست دلسوز و . . .
و اما بشنويد از وزير فرهنگي كه علاقه ي زيادي به تقسيم كار داشتندي و معمولا هم دور و بر او شلوغ بودندي و عده ي كثيري او را حل المشاكل خواندندي .
وزير ديگري نيز هستندي كه به ما توصيه شدندي خيلي به ورود ممنوع وارد نشويم فقط به اين بسنده كردندي كه محمدي نامي سكان آن را به عهده دارد و فردي مثل شير او را معاونت كردندي .