بررسی معماری و تاریخچه و موقعیت جغرافیایی نواحی دیدنی افغانستان و مروری بر شهرهای مهم افغانستان

دسته بندي : عمومی » گوناگون
جایگاه تمدن و استراتیژیکی هرات در آئینه تاریخ
هرات يکی از قديمی ترين ولايات افغانستان است که ريشه های آن به آريانای باستان می رسد. برخی منابع غربی هرات باستان را بنام آريا ياد نموده اند. چنانچه در نتيجه تحقيق زنده ياد اکادميسين داکتر عبدالاحمد جاويد هرات باستان بگونه های ذيل آمده است:« آريا: Areia هرات يا هری، هريوا( هريرود= Arius ) آرييا Areia يونانی در اوستا Haroiva= Haraevaدر سنگ نوشته نقش رستم هره ايوه Haraiua و هم محل « اسکندر شهر» Alexandria Ariana ».
هرات قبل از کشف بحر هند در گذرگاه راه ابريشم قرار داشت و نقش بزرگ را در تجارت ميان نيم قاره هند، شرق ميانه ، آسيای مرکزی و اروپا بازی می کرد. هرات از لحاظ موقعيت جغرافيايی در طول تاريخ بستر مناسب تلاقی مدنيت های شرق و غرب نيز به شمار می رفت. ازينرو هرات يکی از گهواره های تمدنی تاريخ پر بار افغاستان شناخته می شود. به قول آرنولد توين بی مورخ شهير بريتانيا طلايی ترين دوران تاريخ افغانستان را عصر کوشانيان تشکيل می دهد که کابل، بلخ و هرات درين درخشش نقش بزرگی تاريخی را بازی می کردند. اما طلايی ترين دوران تاريخ هرات را سده پانزدهم تشکيل می دهد هنگاميکه شهر هرات به پايتخت پرجلال شاهان تيموريان مبدل گرديده بود.
جايگاه تمدنی و استراتيژيکی هرات به ويژه در عصر تيموريان مشغله فکری بسياری پژوهش گران تاريخ وکارشناسان خارجی قرار داشته است. احمد رشيد ژورنالست و کارشناس امور افغانستان و آسيای مرکزی در مورد عظمت تاريخی هرات در مشهور ترين اثرش« طالبان، اسلام، نفت و بازی بزرگ جديد» چنين می نويسد: « هرات گهواره تمدن و تاريخ افغانستان محسوب می شود. اين شهر واحه ای در ميان صحراست که سابقه آن به پنج هزار می رسد. دشت حاصلخيز هرات که 320 کيلومتر مربع وسعت دارد، چون نگينی در ميان حلقه کوه ها قرار گرفته است و گفته می شود حاصلخيز ترين خاک در آسيای مرکزی است. مورخ يونانی «هرودت» هرات را سبد غذای آسيای مرکزی وصف کرده است.امپراطور بابر در خاطراتش نوشته است:« در تمام نقاط مسکون جهان شهری چون هرات وجود ندارد.». بريتانيا ييها زيبايی هرات را به بخشی جزيره انگليس تشبه کرده اند. جاسوس و جهانگرد انگليس کاپتن« کنولی» در سال 1831 نوشت:« در ميان تپه های سرسبز، روستاهای کوچک و زيبا، باغها و تاکستانها، و مزارع گندم قرار دارند. نهر های کوچک و زلال که از هر طرف دشت حاصلخيز هرات را قطع می کنند، اين مناظر دلربا را زيباتر ساخته است»... اولين بنای مسجد اصلی، در مرکز شهر به قرن هفتم ميلادی برمی گردد که در سال 1200 ميلادی به وسيله غوريان تجديد بنا گرديد.
در عصر های ميانه، هرات هم مرکزی برای مسيحيت تحت نفوذ کليسای« نستوری» و هم پايگاه مهم تصوف، يعنی نظريه زاهدانه اسلام به شمار می رفت. افرادی از پيروان« نقشبنديه» و« چشتيه»، انجمنهای اخوت صوفيه به مقامات وزارت و صدارت عظمی رسيده اند.
خواجه عبدا له انصاری در گذشته به سال 1088« پير» هرات است. او شاعر، و فيلسوف و صوفی مشهوری بود و تا هنوز پيروان زياد در افغانستان دارد.

.... شاهرخ فرزند تيمور و همسرش گوهر شاد پايتخت امپراطوری تيمور را در سال 1401 م از سمرقند به هرات منتقل کردند اين شهر به اوج شهرتش رسيد.
تيموريان اولين چادر نشينان بودند که فرهنگ صحرا گردی و چادر نشينی را با فرهنگ شهر نشينی دشتهای هموار فارس در هم آميخت.آنان با ساختن دها مسجد، مدرسه،کتابخانه وتفريحگاه های عمومی در هرات، اين شهر را به شهر بناهای با شکوه تبديل کردند.
«بهزاد» نقاش و ميناتوريست مشهور در خدمت در بار تيموريان در آمده بود. بازار های هرات توليد کننده ای مرغوب ترين قالين ها، جواهرات، سلاح زره و کاشی بوده است.
علي شير نوايی وزير، نويسنده و شاعر شاهرخ می نويسد: « در هرات در هر قدمی که برداری به يک شاعر برمی خوری» . نوايی که در هرات مدفون است و شاعر ملی ازبکستان مدرن به شمار می رود، پدر ادبيات ترک« لقب» يافته است؛ زيرا قبل ازينکه سرودن شعررا به فارسی شروع کند به ترکی شعر می سرود.جامی شاعر فارسی سرا نيزکه در هرات مدفون است در دربار الغ بيگ فرزند شاهرخ به سر می برد. وی همچنان ستاره شناس بود ودر رصد خانه اش در سمر قند به مطالعه نجومی می پرداخت. تقويم جامی در سال 1665م در دانشگاه آکسفورد به چاپ رسيد.
در 1417 ميلادی گوهر شاد که قبلاً دهها مسجد ساخته بود، بنای مجموعه کامل آرامگاه پيش ساخته خودش را در دامنه شهر که مشتمل بر يک مسجد و مدرسه نيز بود، به پايان برد. اين ارامگاه با ستون های نما کاری شده به وسيله کاشی آبی گلدار و گنبدی که دور تا دور آنرا نوشته های درخشان و خيره کننده آيات قرانی مزين کرده است، يکی از نمونه های عالی معماری اسلامی در سراسر جهان به شمار می رود.« بايرون» در سال 1937 هنگام مشاهده اين مجموعه، آنرا « زيباترين نمونه رنگ آميزی در هنر معماری که تا کنون انسان به خاطر جاودانه کردن رابطه خودش با خداوند ابداع کرده است»، توصيف نمود. وقتی گوهرشاد پس از ساختن 300 بنادر در افغانستان، ايران و آسيای مرکزی در سن هشتاد سالگی مرد، به سادگی روی قبرش نوشتند« بلقيس زمان». قسمت اعظم اين بنای با شکوه را انگليس ها در 1885 ويران کردند و شوروی سابق از ترس اينکه محل، پناهگاه مجاهدين نشود، پيرامون آنرا مين گذاری نمودند.»
دسته بندی: عمومی » گوناگون

تعداد مشاهده: 1147 مشاهده

فرمت فایل دانلودی:.zip

تعداد صفحات: 23

حجم فایل:195 کیلوبایت

 قیمت: 2,000 تومان
پس از پرداخت، لینک دانلود فایل برای شما نشان داده می شود.   پرداخت و دریافت فایل
  • محتوای فایل دانلودی:
    جایگاه تمدن و استراتیژیکی هرات در آئینه تاریخ
    هرات يکی از قديمی ترين ولايات افغانستان است که ريشه های آن به آريانای باستان می رسد. برخی منابع غربی هرات باستان را بنام آريا ياد نموده اند. چنانچه در نتيجه تحقيق زنده ياد اکادميسين داکتر عبدالاحمد جاويد هرات باستان بگونه های ذيل آمده است:« آريا: Areia هرات يا هری، هريوا( هريرود= Arius ) آرييا Areia يونانی در اوستا Haroiva= Haraevaدر سنگ نوشته نقش رستم هره ايوه Haraiua و هم محل « اسکندر شهر» Alexandria Ariana ».
    هرات قبل از کشف بحر هند در گذرگاه راه ابريشم قرار داشت و نقش بزرگ را در تجارت ميان نيم قاره هند، شرق ميانه ، آسيای مرکزی و اروپا بازی می کرد. هرات از لحاظ موقعيت جغرافيايی در طول تاريخ بستر مناسب تلاقی مدنيت های شرق و غرب نيز به شمار می رفت. ازينرو هرات يکی از گهواره های تمدنی تاريخ پر بار افغاستان شناخته می شود. به قول آرنولد توين بی مورخ شهير بريتانيا طلايی ترين دوران تاريخ افغانستان را عصر کوشانيان تشکيل می دهد که کابل، بلخ و هرات درين درخشش نقش بزرگی تاريخی را بازی می کردند. اما طلايی ترين دوران تاريخ هرات را سده پانزدهم تشکيل می دهد هنگاميکه شهر هرات به پايتخت پرجلال شاهان تيموريان مبدل گرديده بود.
    جايگاه تمدنی و استراتيژيکی هرات به ويژه در عصر تيموريان مشغله فکری بسياری پژوهش گران تاريخ وکارشناسان خارجی قرار داشته است. احمد رشيد ژورنالست و کارشناس امور افغانستان و آسيای مرکزی در مورد عظمت تاريخی هرات در مشهور ترين اثرش« طالبان، اسلام، نفت و بازی بزرگ جديد» چنين می نويسد: « هرات گهواره تمدن و تاريخ افغانستان محسوب می شود. اين شهر واحه ای در ميان صحراست که سابقه آن به پنج هزار می رسد. دشت حاصلخيز هرات که 320 کيلومتر مربع وسعت دارد، چون نگينی در ميان حلقه کوه ها قرار گرفته است و گفته می شود حاصلخيز ترين خاک در آسيای مرکزی است. مورخ يونانی «هرودت» هرات را سبد غذای آسيای مرکزی وصف کرده است.امپراطور بابر در خاطراتش نوشته است:« در تمام نقاط مسکون جهان شهری چون هرات وجود ندارد.». بريتانيا ييها زيبايی هرات را به بخشی جزيره انگليس تشبه کرده اند. جاسوس و جهانگرد انگليس کاپتن« کنولی» در سال 1831 نوشت:« در ميان تپه های سرسبز، روستاهای کوچک و زيبا، باغها و تاکستانها، و مزارع گندم قرار دارند. نهر های کوچک و زلال که از هر طرف دشت حاصلخيز هرات را قطع می کنند، اين مناظر دلربا را زيباتر ساخته است»... اولين بنای مسجد اصلی، در مرکز شهر به قرن هفتم ميلادی برمی گردد که در سال 1200 ميلادی به وسيله غوريان تجديد بنا گرديد.
    در عصر های ميانه، هرات هم مرکزی برای مسيحيت تحت نفوذ کليسای« نستوری» و هم پايگاه مهم تصوف، يعنی نظريه زاهدانه اسلام به شمار می رفت. افرادی از پيروان« نقشبنديه» و« چشتيه»، انجمنهای اخوت صوفيه به مقامات وزارت و صدارت عظمی رسيده اند.
    خواجه عبدا له انصاری در گذشته به سال 1088« پير» هرات است. او شاعر، و فيلسوف و صوفی مشهوری بود و تا هنوز پيروان زياد در افغانستان دارد.
    .... شاهرخ فرزند تيمور و همسرش گوهر شاد پايتخت امپراطوری تيمور را در سال 1401 م از سمرقند به هرات منتقل کردند اين شهر به اوج شهرتش رسيد.
    تيموريان اولين چادر نشينان بودند که فرهنگ صحرا گردی و چادر نشينی را با فرهنگ شهر نشينی دشتهای هموار فارس در هم آميخت.آنان با ساختن دها مسجد، مدرسه،کتابخانه وتفريحگاه های عمومی در هرات، اين شهر را به شهر بناهای با شکوه تبديل کردند.
    «بهزاد» نقاش و ميناتوريست مشهور در خدمت در بار تيموريان در آمده بود. بازار های هرات توليد کننده ای مرغوب ترين قالين ها، جواهرات، سلاح زره و کاشی بوده است.
    علي شير نوايی وزير، نويسنده و شاعر شاهرخ می نويسد: « در هرات در هر قدمی که برداری به يک شاعر برمی خوری» . نوايی که در هرات مدفون است و شاعر ملی ازبکستان مدرن به شمار می رود، پدر ادبيات ترک« لقب» يافته است؛ زيرا قبل ازينکه سرودن شعررا به فارسی شروع کند به ترکی شعر می سرود.جامی شاعر فارسی سرا نيزکه در هرات مدفون است در دربار الغ بيگ فرزند شاهرخ به سر می برد. وی همچنان ستاره شناس بود ودر رصد خانه اش در سمر قند به مطالعه نجومی می پرداخت. تقويم جامی در سال 1665م در دانشگاه آکسفورد به چاپ رسيد.
    در 1417 ميلادی گوهر شاد که قبلاً دهها مسجد ساخته بود، بنای مجموعه کامل آرامگاه پيش ساخته خودش را در دامنه شهر که مشتمل بر يک مسجد و مدرسه نيز بود، به پايان برد. اين ارامگاه با ستون های نما کاری شده به وسيله کاشی آبی گلدار و گنبدی که دور تا دور آنرا نوشته های درخشان و خيره کننده آيات قرانی مزين کرده است، يکی از نمونه های عالی معماری اسلامی در سراسر جهان به شمار می رود.« بايرون» در سال 1937 هنگام مشاهده اين مجموعه، آنرا « زيباترين نمونه رنگ آميزی در هنر معماری که تا کنون انسان به خاطر جاودانه کردن رابطه خودش با خداوند ابداع کرده است»، توصيف نمود. وقتی گوهرشاد پس از ساختن 300 بنادر در افغانستان، ايران و آسيای مرکزی در سن هشتاد سالگی مرد، به سادگی روی قبرش نوشتند« بلقيس زمان». قسمت اعظم اين بنای با شکوه را انگليس ها در 1885 ويران کردند و شوروی سابق از ترس اينکه محل، پناهگاه مجاهدين نشود، پيرامون آنرا مين گذاری نمودند.»