محتوای فایل دانلودی:
مفاهیم اساسی گشتالتدرمانی
1. نظریه¬ی شخصیت
پرلز، انسان را موجودی وحدتیافته، خودنظم، کل¬نگر، وابسته به محیط و تجربه¬گر می¬انگارد که شخصیتی با ابعاد اجتماعی، روانی جسمانی و روحی دارد. این سه بعد، به هنگام تولد، بهطور بالقوه در فرد وجود دارند و در امتداد یک پیوستار قرار می¬گیرند.
مرحله¬ی اجتماعی، که به فاصله¬ی بسیار کمی پس از تولد آغاز می¬شود، به وسیله آگاهی و توجه به دیگران خصوصا به والدین، مشخص می¬شود. البته جنبه جسمانی نیز در این مرحله وجود دارد ولی بدون آگاهی و شعور انجام میپذیرد. در خلال مدت زمانی که تعامل با دیگران ضرورت می¬یابد و مرحله-ی اجتماعی نامیده می¬شود، کودک به ارتباط با دیگران اقدام می¬کند. سطح اول بدان دلیل مرحله¬ی اجتماعی نامیده می¬شود که در آن به ارتباط با دیگران شدیدا احساس نیاز می¬شود. در این مرحله، دیگران باید به منزله منبع و مرجع مورد استفاده قرار گیرند.
مرحله¬ی بعدی، یعنی مرحله¬ی جسمانی روانی، به وسیله آگاهی فرد از خصوصیات شخصی خودش مشخص می¬شود. در این مرحله، کودک به عوامل جهان خارج با معیارهای گسترده¬تر روانی پاسخ می¬دهد و این پاسخ با آگاهی و وجه تمایز بیشتری همراه است. در خلال این مرحله است که اکثریت مردم اوقات زیادی از زندگیشان را به مفهوم¬سازی و ایجاد ارتباط با عوامل مادی و مکانیکی سپری می¬کنند.
در آخرین مرحله¬ی آگاهی، انسان از وجود مادیش فراتر رفته، هستی خویش را به طریق دیگری تجربه می¬کند و آگاهیش تغییر می¬یابد. برای مثال، از حالت احساس حسی به آن چیزی که احساس ماوراء حسی نامیده می¬شود، تغییر جهت میدهد. مرحله سوم دارای منبع درونی و قائم به ذات است و پس از تشکیل، به صورت ارتباطی با اولوهیت درمیآید.
در نظریه¬ی شخصیت از دیدگاه گشتالتی، گفته می¬شود که آدمی به دلیل کوشش و تقلای مداوم خود در جهت تعادل حیاتی، انگیخته می¬شود. اینگونه تلاش و کوشش برای ایجاد تعادل حیاتی، دارای اساس و پایه غریزی است و معنی آن این است که این تعادل و توازن در نتیجه¬ی نواخت طبیعی و خودگردان موجود زنده یا جاندار در بین حالتهای تعادل و عدم تعادل یا توازن به جریان افتد. اصل تعادل حیاتی، موجب پیدایی ساخت ادراکهای فرد و به نظم درآوردن این ادراکها می¬گردد. این ادراکها نیز به نوبه خود به صورت تجربه¬ی اصلی ادراک شکل در مقابل یک زمینه، سازمان داده می-شوند.
وقتی شخص یک نیاز مثل گرسنگی یا تشنگی را احساس می¬کند، گفته می¬شود که جاندار در حالت عدم موازنه قرار گرفته است. ضمنا همگامی تعادل و توازن مجدد برقرار می¬شود که شخص بتواند چیزی را از محیط جذب کرده و نیاز خود را برآورده سازد.