پاورپوینت بررسی تاریخچه و معماری بنای مدرسه در ایران
دسته بندي :
عمومی »
گوناگون
خاستگاه مدرسه در شرق ايران است و همين امر جستجوي ريشههاي معماري اين نهاد را در آن منطقه روشن ميكند. دو شق محتمل وجود دارد، كه اگر يكي را بپذيريم آن ديگري را بايد كنار بگذاريم.
اولي، شصت سال پيش توسط بار تولد و با زيركي خاص او ابراز شده است كه ميخواهد مدرسه را با Vihars بودايي مرتبط سازد كه در آسياي ميانه و افغانستان ديده شده است. مكتب بودايي در سدههاي پيش از فتح مسلمانان اين منطقه را اشباع كرده بود و دور از ذهن نيست كه نهادي بودايي كه كاركردهاي عبادي، آموزشي، زندگي اجتماعي و تدفيني را در هم آميخته، توانسته باشد در ارتباط با شكلگيري مدارس اوليه مؤثر گردد. پيشگويي بار تولد با كشف يك چنين محوطهاي در ادژينه تپه Tepe Adzhina واقع در شمال بلخ تأييد شد. اين محوطه مشتمل بر يك مجموعة مركب از دير و استوپا است كه كلا از دو قسمت مساوي تشكيل شده و بوسيلة گذرگاهي به يكديگر مرتبط هستند. هر يك از اين قسمتها حدود پنجاه مترمربع مساحت دارد. هر دو عنصر داراي نقشة چهار ايواني و يك حياط مركزي است. قسمت مربوط به دير، علاوه بر حجرههاي متنوع فرعي، مشتمل بر بناهاي جديد، حجرههايي براي راهبها و تالار اجتماعات بزرگي است كه همگي آنها با يك راهرو به يكديگر مرتبط ميشوند.
با اين كه تأكيد مسلمين بر آموزش تا حدي مشخصتر است، معذالك روح اين بناي قرن هفتم هشتم ميلادي در اصول و حتي از نظر طرح چهار ايواني، به طور قابل ملاحظهاي نزديك به يك مدرسه است. در دو دهة اخير محوطههاي متعدد ديگر بودايي در آسياي ميانه كاوش شده است كه از آن ميان ميتوان از اقبشيم Ak Beshim، آيرتم Airtam، قلعه كافر ميگن حاليست كه در ايران مهمترين محوطة بودايي احتمالا در جنوب آمودريا نوبهار بلخ بوده است.
منبع معماري ديگري كه براي مدرسه ايراني پيشنهاد شده، خانه متداول خراساني، همانند نمونة قرون وسطايي باميان است. مدافع اين نظريه گدار است. او اول بار مجبور شد تداوم سنتي پيوستهاي را بين خانههاي قرون وسطايي و هم عصر منطقه فرض كند. سپس اين شكل مسكوني را با مدارس بعدي مقايسه كرد و نتيجه گرفت كه بناي خانه شخصي مبناي به وجود آمدن بناي عمومي شده است. با اين كه شواهد نوشتاري بسياري وجود دارد كه بهرهگيري از خانهاي شخصي براي كاربريهاي مدرسه را محرز ميكند، هيچ نمونهاي از يك چنين خانهاي در دست نيست. بدين ترتيب نظر گدار يا اينكه نغز است ولي جز حدس و گمان نيست.
هنگام ورودت بايد درب بزرگ چوبي را هل دهي، آنگاه است كه هشتي در ورودي نمايان ميشود واژهي سلام را كه بر زبان براني، صدايت چند بار در محوطه ميپيچد، واژهي هشتي به خاطر هشت گوشه بودن اين بنا است.
مدرسه با نقوش و نوشتههاي اسلامي تزيين شده ، البته هيچ لوحي در هيچ نقطهاي از اين مدرسه براي معرفي آن نصب نشده است.
آفتاب از لابهلاي سوراخهاي پنجره به داخل ورودي ميتابد و چهار سكوي بزرگ كه گويا در گذشته محل خوابيدن فقرا بوده نمايان ميشود.
در برخي از اين طاقچهها عكس امام خميني (ره) و شهيد رجايي نقش بسته ؛ كهنگي و رنگ و رو رفته بودن آن نشان ميدهد نقش اين تصاوير مربوط به اوايل انقلاب است.
-
محتوای فایل دانلودی:
خاستگاه مدرسه در شرق ايران است و همين امر جستجوي ريشههاي معماري اين نهاد را در آن منطقه روشن ميكند. دو شق محتمل وجود دارد، كه اگر يكي را بپذيريم آن ديگري را بايد كنار بگذاريم.
اولي، شصت سال پيش توسط بار تولد و با زيركي خاص او ابراز شده است كه ميخواهد مدرسه را با Vihars بودايي مرتبط سازد كه در آسياي ميانه و افغانستان ديده شده است. مكتب بودايي در سدههاي پيش از فتح مسلمانان اين منطقه را اشباع كرده بود و دور از ذهن نيست كه نهادي بودايي كه كاركردهاي عبادي، آموزشي، زندگي اجتماعي و تدفيني را در هم آميخته، توانسته باشد در ارتباط با شكلگيري مدارس اوليه مؤثر گردد. پيشگويي بار تولد با كشف يك چنين محوطهاي در ادژينه تپه Tepe Adzhina واقع در شمال بلخ تأييد شد. اين محوطه مشتمل بر يك مجموعة مركب از دير و استوپا است كه كلا از دو قسمت مساوي تشكيل شده و بوسيلة گذرگاهي به يكديگر مرتبط هستند. هر يك از اين قسمتها حدود پنجاه مترمربع مساحت دارد. هر دو عنصر داراي نقشة چهار ايواني و يك حياط مركزي است. قسمت مربوط به دير، علاوه بر حجرههاي متنوع فرعي، مشتمل بر بناهاي جديد، حجرههايي براي راهبها و تالار اجتماعات بزرگي است كه همگي آنها با يك راهرو به يكديگر مرتبط ميشوند.
با اين كه تأكيد مسلمين بر آموزش تا حدي مشخصتر است، معذالك روح اين بناي قرن هفتم هشتم ميلادي در اصول و حتي از نظر طرح چهار ايواني، به طور قابل ملاحظهاي نزديك به يك مدرسه است. در دو دهة اخير محوطههاي متعدد ديگر بودايي در آسياي ميانه كاوش شده است كه از آن ميان ميتوان از اقبشيم Ak Beshim، آيرتم Airtam، قلعه كافر ميگن حاليست كه در ايران مهمترين محوطة بودايي احتمالا در جنوب آمودريا نوبهار بلخ بوده است.
منبع معماري ديگري كه براي مدرسه ايراني پيشنهاد شده، خانه متداول خراساني، همانند نمونة قرون وسطايي باميان است. مدافع اين نظريه گدار است. او اول بار مجبور شد تداوم سنتي پيوستهاي را بين خانههاي قرون وسطايي و هم عصر منطقه فرض كند. سپس اين شكل مسكوني را با مدارس بعدي مقايسه كرد و نتيجه گرفت كه بناي خانه شخصي مبناي به وجود آمدن بناي عمومي شده است. با اين كه شواهد نوشتاري بسياري وجود دارد كه بهرهگيري از خانهاي شخصي براي كاربريهاي مدرسه را محرز ميكند، هيچ نمونهاي از يك چنين خانهاي در دست نيست. بدين ترتيب نظر گدار يا اينكه نغز است ولي جز حدس و گمان نيست.
هنگام ورودت بايد درب بزرگ چوبي را هل دهي، آنگاه است كه هشتي در ورودي نمايان ميشود واژهي سلام را كه بر زبان براني، صدايت چند بار در محوطه ميپيچد، واژهي هشتي به خاطر هشت گوشه بودن اين بنا است.
مدرسه با نقوش و نوشتههاي اسلامي تزيين شده ، البته هيچ لوحي در هيچ نقطهاي از اين مدرسه براي معرفي آن نصب نشده است.
آفتاب از لابهلاي سوراخهاي پنجره به داخل ورودي ميتابد و چهار سكوي بزرگ كه گويا در گذشته محل خوابيدن فقرا بوده نمايان ميشود.
در برخي از اين طاقچهها عكس امام خميني (ره) و شهيد رجايي نقش بسته ؛ كهنگي و رنگ و رو رفته بودن آن نشان ميدهد نقش اين تصاوير مربوط به اوايل انقلاب است.