اقدام پژوهی چگونه مي توانم ناهنجاريهاي رفتاري دانش آموز طلاقم را كاهش يا از بين ببرم
دسته بندي :
عمومی »
گوناگون
فهرست مطالب
چگونه مي توانم ناهنجاريهاي رفتاري دانش آموز طلاقم را كاهش يا از بين ببرم 3
چكيده : 3
مقدمه : 4
بيان مسأله : 7
توصيف وضع موجود : 8
ب معرّفي آموزشگاه : 8
ج – مورد مطالعه : 9
شناسايي علّت : 11
گردآوري اطلاعات ( شواهد 1 ) 13
پيشنهاد هايي براي ايجاد تغيير : 14
انتخاب راه حل : 16
چگونگي كاربرد راه حل : شواهد 2 17
نتيجه : 18
منابع : 22
چگونه مي توانم ناهنجاريهاي رفتاري دانش آموز طلاقم را كاهش يا از بين ببرم
چكيده :
سالهاست كه در مدرسه ي ابتدايي مشغول به تدريس هستم . متأسفانه در اين مدّت با شاگردان مشكل دار بسياري مواجه بودم و هر سال با تجربه بيش از قبل سعي در رفع يا كاهش آن نموده ام . امسال هم مثل هر سال از بين 36 نفر دانش آموزم حدود ده نفر آن ها داراي مشكل ضعيف يا حاد بودند كه در پي رفع نسبي هر يك برآمدم . شرح يكي ازموارد به اين صورت بود . مريم دختري بي نظم و حواس پرتي بود كه با انجام حركات ناشي باعث اذيّت و آزار ديگران بود . من پس از مشاهده و مصاحبه با ديگران متوجّه از هم گسيختگي خانواده و محيط زندگي او شدم و با صحبت با مادر و نامادري او و ديگران در پي رفع ناامني و ترس و اختلالات رفتاري و اخلاقي او بر آمدم . پس از مطالعه و بررسي و همفكري باهمكاران و ديگران و درپيش گرفتن روش هاي مناسب موفّق به كاهش اختلالات رفتاري و اخلاقي او شدم .
مقدمه :
خانواده اوّلين پايه گذار شخصيّت و ارزش هاي فكري است كه نقش مهمّي در تعيين سرنوشت ، سبك و خط مشي آينده ي فرد دارد.
هيچ كس در خانواده از تأثيرات نامطلوب طلاق گريزي ندارد . طلاق* و جدايي والدين پديده اي ناخوشايند و نامطلوب است كه غالباً پس از يك دوره كشمكش و درگيري هاي شديد خانوادگي به وقوع مي پيوندد . علاوه بر فشارهاي رواني كه در پي كشمكش هاي فزاينده ي والدين طلاق بر كودك تحميل مي گردد ، فشارهاي رواني ديگري نيز به عنوان پيامد هاي جانبي طلاق وجود دارد كه گاه مجموع اين فشارها مي تواند كودك را به مرز بيماري هاي اعصاب و روان ، ناهنجاري هاي** رفتاري*** ، ناسازگاري هاي اجتماعي و عاطفي نيز بكشاند . اولين سال هاي طلاق پرتنش ترين سال براي والدين است ، زيرا با بسياري از مشكلات تازه و دشواري هاي مربوط به امورمالي و خانوادگي مواجه اند . (حجازي ، ص 33 ) اكثر اوقات در چنين شرايطي خود پنداره ي والدين دچار تزلزل مي شود و احساس اضطراب ، افسردگي ، خشم ، طردشدگي و ناتواني وبي كفايتي در برقراري روابط پر معنا به وجود مي آيد . اين احساسات همانند امواجي حريم رواني و عاطفي كودك را متأثر مي سازد و كودك علاوه بر شرايط جديد والدين ، ناچار به تحمل پديده هاي جانبي طلاق نيز خواهد بود. (حجازي ، ص 34 )
كودكان 7 تا 10 ساله ، روش هاي دفاع ، تأثير و برداشت متفاوتي نشان مي دهند . اين كودكان با انكار و رويا ، به مقابله با اين پديده برمي خيزند ، درد مي كشند و غم فراوان خود را آشكار مي كنند . ( حسين نژاد )
بعضي از كودكان خود را باعث و باني طلاق والدين مي دانند ( كولمن ص 13 ) و چون در خانواده صحبتي در اين رابطه نمي شود ، كودك روز به روز درتخيلات وهم آميز فرو مي رود و اين ترس و نگراني و نااميدي خود را با شب اداري يا دروغ گفتن و اذيّت و آزار ديگران و ترس هاي واهي و... نشان مي دهد . يكي ديگر از عوامل رواني كه باعث دروغ گفتن كودك مي شود ، احساس تحقير است ، بخصوص اگر در مدرسه و خانواده مورد نكوهش و سرزنش متعدد قرار بگيرد ، اين حالت با شدت بيشتري بروز مي كند. كودكي كه مورد تحقيرو اهانت واقع شود و به شخصيتش ضربه وارد آمده است ، تلاش مي كند تا از هر راهي كه مي تواند ،خود را نشان بدهد ،كاري كند كه اعضاي خانواده و احيانأكساني ديگر ،به وي توجّه كنند ، او را به حساب بياورند و به شخصيتش اعتراف كنند . يكي ديگر از علل دروغ گويي اطفال ترس از مجازاتهاست . بديعي است هر قدر مجازات خشن تر باشد ،ترس زياد تر و اصرار كودك در دروغ بيشتري خواهد شد .
-
محتوای فایل دانلودی:
فهرست مطالب
چگونه مي توانم ناهنجاريهاي رفتاري دانش آموز طلاقم را كاهش يا از بين ببرم 3
چكيده : 3
مقدمه : 4
بيان مسأله : 7
توصيف وضع موجود : 8
ب معرّفي آموزشگاه : 8
ج – مورد مطالعه : 9
شناسايي علّت : 11
گردآوري اطلاعات ( شواهد 1 ) 13
پيشنهاد هايي براي ايجاد تغيير : 14
انتخاب راه حل : 16
چگونگي كاربرد راه حل : شواهد 2 17
نتيجه : 18
منابع : 22
چگونه مي توانم ناهنجاريهاي رفتاري دانش آموز طلاقم را كاهش يا از بين ببرم
چكيده :
سالهاست كه در مدرسه ي ابتدايي مشغول به تدريس هستم . متأسفانه در اين مدّت با شاگردان مشكل دار بسياري مواجه بودم و هر سال با تجربه بيش از قبل سعي در رفع يا كاهش آن نموده ام . امسال هم مثل هر سال از بين 36 نفر دانش آموزم حدود ده نفر آن ها داراي مشكل ضعيف يا حاد بودند كه در پي رفع نسبي هر يك برآمدم . شرح يكي ازموارد به اين صورت بود . مريم دختري بي نظم و حواس پرتي بود كه با انجام حركات ناشي باعث اذيّت و آزار ديگران بود . من پس از مشاهده و مصاحبه با ديگران متوجّه از هم گسيختگي خانواده و محيط زندگي او شدم و با صحبت با مادر و نامادري او و ديگران در پي رفع ناامني و ترس و اختلالات رفتاري و اخلاقي او بر آمدم . پس از مطالعه و بررسي و همفكري باهمكاران و ديگران و درپيش گرفتن روش هاي مناسب موفّق به كاهش اختلالات رفتاري و اخلاقي او شدم .
مقدمه :
خانواده اوّلين پايه گذار شخصيّت و ارزش هاي فكري است كه نقش مهمّي در تعيين سرنوشت ، سبك و خط مشي آينده ي فرد دارد.
هيچ كس در خانواده از تأثيرات نامطلوب طلاق گريزي ندارد . طلاق* و جدايي والدين پديده اي ناخوشايند و نامطلوب است كه غالباً پس از يك دوره كشمكش و درگيري هاي شديد خانوادگي به وقوع مي پيوندد . علاوه بر فشارهاي رواني كه در پي كشمكش هاي فزاينده ي والدين طلاق بر كودك تحميل مي گردد ، فشارهاي رواني ديگري نيز به عنوان پيامد هاي جانبي طلاق وجود دارد كه گاه مجموع اين فشارها مي تواند كودك را به مرز بيماري هاي اعصاب و روان ، ناهنجاري هاي** رفتاري*** ، ناسازگاري هاي اجتماعي و عاطفي نيز بكشاند . اولين سال هاي طلاق پرتنش ترين سال براي والدين است ، زيرا با بسياري از مشكلات تازه و دشواري هاي مربوط به امورمالي و خانوادگي مواجه اند . (حجازي ، ص 33 ) اكثر اوقات در چنين شرايطي خود پنداره ي والدين دچار تزلزل مي شود و احساس اضطراب ، افسردگي ، خشم ، طردشدگي و ناتواني وبي كفايتي در برقراري روابط پر معنا به وجود مي آيد . اين احساسات همانند امواجي حريم رواني و عاطفي كودك را متأثر مي سازد و كودك علاوه بر شرايط جديد والدين ، ناچار به تحمل پديده هاي جانبي طلاق نيز خواهد بود. (حجازي ، ص 34 )
كودكان 7 تا 10 ساله ، روش هاي دفاع ، تأثير و برداشت متفاوتي نشان مي دهند . اين كودكان با انكار و رويا ، به مقابله با اين پديده برمي خيزند ، درد مي كشند و غم فراوان خود را آشكار مي كنند . ( حسين نژاد )
بعضي از كودكان خود را باعث و باني طلاق والدين مي دانند ( كولمن ص 13 ) و چون در خانواده صحبتي در اين رابطه نمي شود ، كودك روز به روز درتخيلات وهم آميز فرو مي رود و اين ترس و نگراني و نااميدي خود را با شب اداري يا دروغ گفتن و اذيّت و آزار ديگران و ترس هاي واهي و... نشان مي دهد . يكي ديگر از عوامل رواني كه باعث دروغ گفتن كودك مي شود ، احساس تحقير است ، بخصوص اگر در مدرسه و خانواده مورد نكوهش و سرزنش متعدد قرار بگيرد ، اين حالت با شدت بيشتري بروز مي كند. كودكي كه مورد تحقيرو اهانت واقع شود و به شخصيتش ضربه وارد آمده است ، تلاش مي كند تا از هر راهي كه مي تواند ،خود را نشان بدهد ،كاري كند كه اعضاي خانواده و احيانأكساني ديگر ،به وي توجّه كنند ، او را به حساب بياورند و به شخصيتش اعتراف كنند . يكي ديگر از علل دروغ گويي اطفال ترس از مجازاتهاست . بديعي است هر قدر مجازات خشن تر باشد ،ترس زياد تر و اصرار كودك در دروغ بيشتري خواهد شد .