اقدام پژوهی چگونه توانستم علل مدرسه گریزی حسین را کاهش دهم

دسته بندي : عمومی » گوناگون
فهرست مطالب
چکیده: 4
کلیدواژه ها: 5
مقدمه: 5
توصیف وضعیت موجودوبیان مساله: 8
مساله : 8
شواهد1: 9
گردآوری اطلاعات ،تجزیه وتحلیل وارائه راهکارموقتی 9
اجرای راهکارها 10
شواهد2 12
ارزشیابی تأثیراقدام جدید وتعیین اعتبارآن 13
پیشنهادات: 14
نتیجه گیری وگزارش نهایی: 16
راهکارهایی برای حل مشکل مشابه درخانواده ها 17
فهرست منابع 18

چکیده:
دراین اقدام پژوهی که موضوع آن جلوگیری ازمدرسه گریزی حسین می باشد.هدف این بودکه دانش آموزمذکوررابه حضورمنظم درمدرسه وکاهش اضطراب( تعلق به خانواده) دراوسوق دهیم ؛برای این منظورازروش تحقیق اقدام پژوهی استفاده کردیم .من که معاون اجرایی مجتمع بودم باکمک مدیرومشاورمدرسه ومعاون آموزگار بادعوت ااولیای دانش آموزوچندین جلسه بحث وگفتگووارائه رهنمود(عدم ترک خانه درموقع برگشتن فرزندش ازمدرسه واستقبال ازاو)وازهمه مهم تردادن مسولیت وبزرگ ترجلوه دادن نقاط قوت دانش آموزتوانستیم رفتاردانش آموزرااصلاح کنیم.وبه این نتیجه رسیدیم که نیازبه تعلق به خانواده بایددرکودک تأمین شودتااو آرامش روانی داشته باشدوباخیال راحت درسرکلاس درس حاضرشود.

کلیدواژه ها:
مدرسه گریزی،مسوولیت،تعلّق

مقدمه:

اصطلاح « گريز از مدرسه » پس از اجباري شدن آموزش و پرورش در اواخر قرن نوزدهم متداول شد . درآن هنـگام ، اصطلاح مزبور احتمالا” تمـام اشكاال غيبت بدون اجازه از مـدرسه را شامل مي شـد ، و تنـها دراين اواخر بود كه كار بررسي غيبت ، در اشكال گوناگون و محتمـل آن بتدريج آغاز شد . اين امر بدان علت است كه غيبت از مدرسه نشانـهايي از يك اختـلال است ، كه نمـي توان آن را به صورتي كه ممكن است ترسهاي شبانه ، خيس كردن بستـر،ياهوس غذاي را درخانواده پنـهان نگه داشت،از انظار مخفي كرد.معلمان احساس مي كنند كه مدرسه گريزي يك كودك يا ترس او از مدرسه،بازتابي بر آنها دارد ومدد كاران اجتماعـي نيـز هنگامي كه نمي تواننـد كودك را بــر آن دارند كه به مدرسه باز گرد ،ممكن است احساس ناكامي كنند(طالعی،1387).
اگر كـودك بدون اطلاع پدر يا مادر از مـدرسه غيبت كند ، اين را مي توان مدرسه گريزي ناميد.انسان از خود سؤال مي كند، كه اگر كودك به مدرسه نرود،چه بر سر او خواهد آمد؟ شغل آينـده اش چه خـواهد شد؟ مسؤول آمـوزشي چگونه مي تواند آنهايي را كه واقعا“ مدرسه گريزند،وادار به حضور در مدرسه بكند؟
با آغاز سال تحصيلي كلاس اولي ها به مدرسه مي روند تا دنياي گسترده تري را تجربه كنند.دوستي هاي جديد،ارتباطات وسيع تر،آشنايي با معلمان،آشنايي با خطوط كجي كه به تدريج شكل حروف الفبا را به خود مي گيرد،توانايي خواندن و نوشتن و دنياي محدود كودك را گسترش مي دهد.بعضي ها گريان و بعضي ها خندان گام به مدرسه مي گذارند،شادي يا اضطراب و نگراني، دو حالت متضادي است كه مي توان در چهره ي اين نونهالان مشاهده نمود(همان منبع).

اولين مسئله اي كه در فرستادن كودك به مدرسه حائز اهميت باشد،ميزان آمادگي وي براي پذيرش نقش ومسئوليت دانش آموزي است.آمادگي را مي توان با توجه به سن تحولي ورشد وي،ميزان انطباق جويي وي باشرايط اجتماعي شدن ودرك تضادها و توقعات آموزشي سنجيد نه به اتكاي نمره استاندارد شده يك آزمون خاص،از اين رو فرستادن كودك به كلاسهاي آمادگي تا حد زيادي تعيين كننده ي ميزان آمادگي كودك براي رفتن به كلاس اول است.هر چند برخي ويژگيها مانند اينكه:هنگام مدرسه رفتن گريه مي كنند،به موقع لباس نمي پوشند،صبحانه نمي خورند،تظاهر به درد شكم و معده مي كنند،وقت را تلف مي كنند و صراحتاً مي گويند:« من نمي خواهم به مدرسه بروم». در اكثر كودكان هفت ساله ديده مي شود،اما همين كه كودك به مدرسه رسيد،تمامي اين شكايت به پايان مي رسد و كودك با ساير كودكان همگام و همراه مي شود.اما كودكي كه آمادگي رفتن به مدرسه را ندارد،نه تنها قادر به انطباق اجتماعي،نقشها،مسئوليت ها،به كارگيري مهارتهاي اجتماعي،دوست يابي و … نيست،بلكه نمي تواند از مفاهيم آموزشي بهره لازم را نيز بگيرد(همان منبع).
در راستای اين مبحث در مجله پیوند شماره281 آمده است:
دسته بندی: عمومی » گوناگون

تعداد مشاهده: 3067 مشاهده

فرمت فایل دانلودی:.zip

تعداد صفحات: 19

حجم فایل:32 کیلوبایت

 قیمت: 6,000 تومان
پس از پرداخت، لینک دانلود فایل برای شما نشان داده می شود.   پرداخت و دریافت فایل
  • محتوای فایل دانلودی:
    فهرست مطالب
    چکیده: 4
    کلیدواژه ها: 5
    مقدمه: 5
    توصیف وضعیت موجودوبیان مساله: 8
    مساله : 8
    شواهد1: 9
    گردآوری اطلاعات ،تجزیه وتحلیل وارائه راهکارموقتی 9
    اجرای راهکارها 10
    شواهد2 12
    ارزشیابی تأثیراقدام جدید وتعیین اعتبارآن 13
    پیشنهادات: 14
    نتیجه گیری وگزارش نهایی: 16
    راهکارهایی برای حل مشکل مشابه درخانواده ها 17
    فهرست منابع 18
    چکیده:
    دراین اقدام پژوهی که موضوع آن جلوگیری ازمدرسه گریزی حسین می باشد.هدف این بودکه دانش آموزمذکوررابه حضورمنظم درمدرسه وکاهش اضطراب( تعلق به خانواده) دراوسوق دهیم ؛برای این منظورازروش تحقیق اقدام پژوهی استفاده کردیم .من که معاون اجرایی مجتمع بودم باکمک مدیرومشاورمدرسه ومعاون آموزگار بادعوت ااولیای دانش آموزوچندین جلسه بحث وگفتگووارائه رهنمود(عدم ترک خانه درموقع برگشتن فرزندش ازمدرسه واستقبال ازاو)وازهمه مهم تردادن مسولیت وبزرگ ترجلوه دادن نقاط قوت دانش آموزتوانستیم رفتاردانش آموزرااصلاح کنیم.وبه این نتیجه رسیدیم که نیازبه تعلق به خانواده بایددرکودک تأمین شودتااو آرامش روانی داشته باشدوباخیال راحت درسرکلاس درس حاضرشود.
    کلیدواژه ها:
    مدرسه گریزی،مسوولیت،تعلّق
    مقدمه:
    اصطلاح « گريز از مدرسه » پس از اجباري شدن آموزش و پرورش در اواخر قرن نوزدهم متداول شد . درآن هنـگام ، اصطلاح مزبور احتمالا” تمـام اشكاال غيبت بدون اجازه از مـدرسه را شامل مي شـد ، و تنـها دراين اواخر بود كه كار بررسي غيبت ، در اشكال گوناگون و محتمـل آن بتدريج آغاز شد . اين امر بدان علت است كه غيبت از مدرسه نشانـهايي از يك اختـلال است ، كه نمـي توان آن را به صورتي كه ممكن است ترسهاي شبانه ، خيس كردن بستـر،ياهوس غذاي را درخانواده پنـهان نگه داشت،از انظار مخفي كرد.معلمان احساس مي كنند كه مدرسه گريزي يك كودك يا ترس او از مدرسه،بازتابي بر آنها دارد ومدد كاران اجتماعـي نيـز هنگامي كه نمي تواننـد كودك را بــر آن دارند كه به مدرسه باز گرد ،ممكن است احساس ناكامي كنند(طالعی،1387).
    اگر كـودك بدون اطلاع پدر يا مادر از مـدرسه غيبت كند ، اين را مي توان مدرسه گريزي ناميد.انسان از خود سؤال مي كند، كه اگر كودك به مدرسه نرود،چه بر سر او خواهد آمد؟ شغل آينـده اش چه خـواهد شد؟ مسؤول آمـوزشي چگونه مي تواند آنهايي را كه واقعا“ مدرسه گريزند،وادار به حضور در مدرسه بكند؟
    با آغاز سال تحصيلي كلاس اولي ها به مدرسه مي روند تا دنياي گسترده تري را تجربه كنند.دوستي هاي جديد،ارتباطات وسيع تر،آشنايي با معلمان،آشنايي با خطوط كجي كه به تدريج شكل حروف الفبا را به خود مي گيرد،توانايي خواندن و نوشتن و دنياي محدود كودك را گسترش مي دهد.بعضي ها گريان و بعضي ها خندان گام به مدرسه مي گذارند،شادي يا اضطراب و نگراني، دو حالت متضادي است كه مي توان در چهره ي اين نونهالان مشاهده نمود(همان منبع).
    اولين مسئله اي كه در فرستادن كودك به مدرسه حائز اهميت باشد،ميزان آمادگي وي براي پذيرش نقش ومسئوليت دانش آموزي است.آمادگي را مي توان با توجه به سن تحولي ورشد وي،ميزان انطباق جويي وي باشرايط اجتماعي شدن ودرك تضادها و توقعات آموزشي سنجيد نه به اتكاي نمره استاندارد شده يك آزمون خاص،از اين رو فرستادن كودك به كلاسهاي آمادگي تا حد زيادي تعيين كننده ي ميزان آمادگي كودك براي رفتن به كلاس اول است.هر چند برخي ويژگيها مانند اينكه:هنگام مدرسه رفتن گريه مي كنند،به موقع لباس نمي پوشند،صبحانه نمي خورند،تظاهر به درد شكم و معده مي كنند،وقت را تلف مي كنند و صراحتاً مي گويند:« من نمي خواهم به مدرسه بروم». در اكثر كودكان هفت ساله ديده مي شود،اما همين كه كودك به مدرسه رسيد،تمامي اين شكايت به پايان مي رسد و كودك با ساير كودكان همگام و همراه مي شود.اما كودكي كه آمادگي رفتن به مدرسه را ندارد،نه تنها قادر به انطباق اجتماعي،نقشها،مسئوليت ها،به كارگيري مهارتهاي اجتماعي،دوست يابي و … نيست،بلكه نمي تواند از مفاهيم آموزشي بهره لازم را نيز بگيرد(همان منبع).
    در راستای اين مبحث در مجله پیوند شماره281 آمده است: