دانلود مقاله فصل نامهي انجمن علمي و آموزشي معلمان زبان و ادبيات فارسي استان آذربايجانشرقي
دسته بندي :
علوم انسانی »
تاریخ و ادبیات
دانلود مقاله فصل نامهي انجمن علمي و آموزشي معلمان زبان و ادبيات فارسي استان آذربايجانشرقي
نوع فایل: word
فرمت فایل: doc
قابل ویرایش
تعداد صفحات : 85 صفحه
قسمتی از متن :
چكيده:
جانوران گوناگوني به صورتهاي غيرعادي در داستانهاي حماسي به ويژه در لابهلاي داستانهاي شاهنامهي فردوسي به ايفاي نقش پرداختهاند.
نگارنده در اين مقاله كوشيده است به بررسي اين جانوران شگفت و ويژگيهاي خارقالعادهي انها بپردازد.
دنياي حماسه تلفيقي از خوبيها و بديها و ميدان پيكار پاكيها با ناپاكيهاست. دنيايي است كه در آن نيروهاي اهورايي با اهريمن و اهريمن صفتان به پيكار برميخيزند. قهرمانان حماسه سرتاسر زندگي خود را در مبارزه با زشتيها و پلشتيها صرف ميكنند. گاهي اين زشتيها به صورت موجودات عيني در آوردگاههاي حماسي ظاهر ميشوند و گاهي چون داستان گذر سياوش از آتش مبارزه با يك انديشهي اهريمني بوده، قهرمان حماسه يك قهرمان معنوي ناب جلوهگر ميشود. يكي از ويژگيهاي مهم هر حماسه خرق عادت در حوادث آن است؛ يعني درلابهلاي متون حماسي با حوادث، شخصيتها و موجوداتي برخورد ميكنيم كه خارقالعادهاند. در عالم طبيعت يا وجود ظاهري و عيني ندارند يا ويژگيهايي كه در حماسه از آن برخوردارند در عالم واقع عاري از آن هستند. حضور فعال و چشمگير حيوانات يكي از اصول لاينفك حماسههاي طبيعي است. در داستانهاي اثر جاويدان حماسه سراي توس، حكيم ابوالقاسم فردوسي جانوران متعددي با ويژگيهاي كاملاً منحصر به فرد باعث آفرينش صحنههاي رزمي و حماسي بسيار جذابي شدهاند. براي آشنايي بيشتر با اين موجودات و صفات و كردار ماوراي طبيعي كه دارند به بررسي سيماي آنها در شاهنامه ميپردازيم:
1- اژدها
«در فارسي به صورتهاي اژدر، اژدرها ودر عربي، تنّين و ثعبان به كار ميرود. جانوري است اساطيري به شكل سوسماري عظيم و داراي دو پر كه آتش از دهان ميافكند و پاس گنجهاي زيرزميني ميداشته است. اين جانور عظيم و فراخ دهان و بسيار دندان و دراز بالا، در بسياري از داستانهاي عاميانه به عنوان مظهر شرّ حضور يافته و تقريباً در همهي موارد، قهرمان داستان بر او پيروز ميشود. در اساطير ايراني، اهريمن پس از آن كه مدت هزار سال از بيم كيومرث ياراي مخالفت با اورمزد را نداشت، به تحرك «جه» ديو مؤنّث و نمايندهي زنان، بر اورمزد شوريد و چون اژدهايي از زمين برآمد و با تمامي ديوان به پيكار نور شتافت. در شاهنامه از نبرد قهرمانان با اژدها به دفعات ياد شده است. «اژدهاك» يا اژدهاي سه سرِ اوستا، كه همان ضحاك است، با چهرهي بشري در شاهنامه تجلّي ميكند. در شاهنامه موارد بسياري هست كه در فش پهلوانان اژدهافش تصوير شدهاند».
«گشتاسب» در ديار روم اژدهايي را ميكشد. يكي از اين اژدهايان را «سام» در درّهي «كشف» با گرز از پاي در ميآورد. اردشير بابكان «كرم هفتواد» را كه خود نوعي اژدهاست نابود ميكند و بهرام گور نيز دو بار بر اژدها پيروز ميشود.
موضوع سومين خان رستم نابود ساختن يم اژدهاي سهمگين و آتشين دهان است:
«ز دشت اندر آمد يكي اژدها
كزو پيل گفتي نيابد رها....
سوي رخش رخشنده بنهاد روي
دوان اسپ شد سوي ديهيم جوي...
بزد تيغ و بنداخت از بر سرش
فرو ريخت چون رود خون از برش...»
(شاهنامه 2/213 به بعد)
از ويژگي خارقالعادهاي كه اين اژدهايان دارند، نيروي تكلم آنان است؛ به طوري كه در خان سوم يك حالت مناظره مانند بين اژدها و رستم پديد ميآيد و رجز خواني مختصري قبل از مبارزه از جانبين سر ميزند.
از ديگر صحنههاي جذابي كه در شاهنامه «اژدها» وارد عرصهي ناورد ميشود، در سومين خان از هفت خان اسفنديار است. پهلوان به دين و رويين تن شاهنامه بعد از اين كه در خان اول و دوم بر گرگان و شيران چيره ميشود، در مورد خان سوم از «گرگسار» بدانديش سؤال ميكند. او در
جواب اسفنديار ميگويد:
«يكي اژدها پشت آيد دژم
ج كه ماهي برآرد ز دريا به دم
همي آتش افروزد از كام اوي
يكي كوه خار است اندام اوي»
(شاهنامه 6/978 به بعد)
اسفنديار براي كشتن اين اژدها در داخل صندوقي جاي ميگيرد واژدها را همراه با دو اسب كه گردونه و صندوق را حمل ميكردند به كام خود ميكشد؛ قهرمان رويين تن از داخل صندوق بيرون ميآيد و آن را ميكشد. ويژگيهايي كه حكيم توس بر اين اژدها بر شمرده از اين قرارند:
«ز جاي اندر آمد چو كوه سياه
تو گفتي كه تاريك شد چرخ و ماه
دو چشمش چو دو چشم تابان ز خون
همي آتش آمد ز كامش برون»
(شاهنامه 6/976)
2- اسب
«اسب يا اسپ از روزگاران كهن در اساطير ملل مورد توجه بوده و به نگهباني و تيمار اين حيوانات سودمند كه به صفات تند و تيز و چالاك و دلير و پهلوان موصوف است، اهتمام داشتهاند. در فرهنگ ايران به ويژه اسب و گردونه از زمانهاي كهن مورد استفاده بوده است. آن را «شاه چرندگان» دانستهاند. پيامبر اسلام(ص) نيز فرموده است: «اَلْخَيرُُ معَقوُدٌ في نَواصِيالخَيلِ» (نيكي به پيشاني اسبان باز بسته است).
نام بسياري از بزرگان و شاهان با واژهي «اسب» تركيب يافته است؛ از جمله: گرشاسپ (دارندهي اسب لاغر)، ارجاسپ (دارندهي اسب ارجمند)، لهر اسپ (تند اسب)، گشتاسب (دارندهي اسب از كار افتاده)، تهماسپ (دارندهي اسب فربه زورمند)، هوسپ (دارندهي اسب خوب)، بيور اسپ (دارندهي ده هزار اسب)، شيداسپ (دارندهي اسب درخشان)و سياوش (دارندهي اسب سياه).
در شاهنامه، اسبهاي گوناگون به صفات و امتيازاتي متّصفند. مثلاً اسب خاندان گشتاسب سياه است. اسب ويدرفش (بيدرفش) و نيز اسب سياوش هم سياه توصيف شده است».
-
محتوای فایل دانلودی:
محتوای فایل دانلودی حاوی فایل ورد است.